کلیمی
licenseمعنی کلمه کلیمی
معنی واژه کلیمی
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت نسبی، منسوب به کلیم) [عربی. فارسی]
مختصات:
(کَ) [ ع . ] (ص نسب .)
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
kalimi
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
110
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
Jew | Israelite , jewish
ترکی
klimi
فرانسوی
climi
آلمانی
klimi
اسپانیایی
clima
ایتالیایی
klimi
عربی
اليهودي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کلیمی" در زبان فارسی به معنای یک یهودی و به عنوان یک صفت برای اشاره به پیروان دین یهود استفاده میشود. در اینجا نکات نگارشی و قواعد مربوط به کلمه "کلیمی" را بررسی میکنیم:
-
نحوه نوشتن: کلمه "کلیمی" به صورت صحیح و بدون هیچ علامت اضافی نوشته میشود.
-
فارسینویسی: در متنهای فارسی، این کلمه باید به صورت فارسی نوشته شود، نه به زبانهای دیگر.
-
جمعسازی: جمع کلمه "کلیمی" به صورت "کلیمیها" یا "کلیمیان" نوشته میشود.
-
کاربرد در جملات: میتوانید از کلمه "کلیمی" در جملات به عنوان صفت یا اسم استفاده کنید. برای مثال:
- او یک کلیمی است.
- جامعه کلیمیان در این شهر فعال است.
- احترام و پرهیز از تبعیض: هنگام استفاده از کلمه "کلیمی"، باید به آن به عنوان یک هویت فرهنگی و دینی احترام گذاشته شود و از استفادههای توهینآمیز خودداری کرد.
امیدوارم این نکات مفید واقع شوند! اگر سوال دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در جشن یوم کیپور، کلیمیها به عبادت و روزهداری پرداخته و از خطاهای خود توبه میکنند.
- موزه تاریخ فرهنگها در شهر، مجموعهای از آثار مرتبط با جامعه کلیمی ایران را به نمایش گذاشته است.
- کلیمیها به عنوان یک اقلیت مذهبی در ایران، تاریخ و فرهنگ غنیای دارند که الهامبخش بسیاری از هنرمندان است.