گریختن
licenseمعنی کلمه گریختن
معنی واژه گریختن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم)
مختصات:
(گُ تَ) [ په . ] (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
1280
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
escape | flee , slip , run away , abscond , desert , scram , shun , skedaddle , elope
عربی
فرار | هرب , نجاة , مهرب , فر , خلاص , تهرب من الواقع , وسيلة فرار , نجا , أفلت , تخلص من , ارتشح , غاب عن الذاكرة , انبعث , هارب , يهرب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گریختن" در زبان فارسی به معنی فرار کردن و دور شدن از یک مکان یا وضعیت است. در ادامه به چند نکته درباره قواعد نگارشی و دستوری این کلمه اشاره میکنم:
-
نحو و صرف:
- "گریختن" یک فعل ناقص و بیقید است و معمولاً در جملات بهصورت افعال مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
- من گريزم
- تو گريزی
- او گريزد
- "گریختن" یک فعل ناقص و بیقید است و معمولاً در جملات بهصورت افعال مختلف صرف میشود. به عنوان مثال:
-
استفاده در جملات:
- این کلمه میتواند بهعنوان فعل اصلی یا جنبی در جملات استفاده شود. مثلاً:
- او از آنجا گريخت.
- من نمیتوانم در چنین شرایطی بمانم، باید گريزم.
- این کلمه میتواند بهعنوان فعل اصلی یا جنبی در جملات استفاده شود. مثلاً:
-
حالات مختلف:
- "گریختن" میتواند در زمانهای مختلف به کار برود:
- زمان گذشته: "او گريخت."
- زمان حال: "او میگريزد."
- زمان آینده: "او خواهد گريخت."
- "گریختن" میتواند در زمانهای مختلف به کار برود:
-
قواعد نگارشی:
- مانند سایر افعال، "گریختن" باید بهصورت صحیح در جملات به کار برده شود و با ضمایر و فاعلهای مناسب همخوانی داشته باشد.
- همچنین توجه به علائم نگارشی نیز مهم است، بهویژه در جملاتی که نیازمند ویرگول یا نقطه هستند.
- مفاهیم هممعنی و متضاد:
- کلمات هممعنی: فرار، گریز، دور شدن.
- کلمات متضاد: ماندن، باقیماندن.
با رعایت این نکات و استفاده درست از "گریختن" میتوان جملات صحیح و زیبایی ساخت.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او در لحظهی مناسب از میان جمعیت گریخت و به سمت جنگل دوید.
- متهم به دلیل عدم وجود شواهد کافی از بازداشتگاه گریخت و به زندگی مخفی روی آورد.
- در داستان، قهرمان با هوش و زیرکی از دست دشمنانش گریخت و به روستای امنی رسید.