گمنام
licenseمعنی کلمه گمنام
معنی واژه گمنام
gomnām
unknown
|
گمنام
مترادف:
خامل، بي نام ونشان، غيرمعروف، مجهول، مجهول الهويه، ناشناخته، ناشناس
متضاد:
سرشناس، مشهور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت)
مختصات:
( ~ .) (ص مر.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
gomnAm
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
151
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
unknown | obscure , scrubby , inglorious , anonymous
ترکی
anonim
فرانسوی
anonyme
آلمانی
anonym
اسپانیایی
anónimo
ایتالیایی
anonimo
عربی
غير معروف | مجهول , شخص مجهول
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گمنام" در زبان فارسی به معنای ناشناخته یا کسی که معروف نیست، استفاده میشود. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، لازم است به نکات زیر توجه شود:
-
املا: کلمه "گمنام" به صورت صحیح با "گ" و "م" و "ن" و "ا" و "م" نوشته میشود و جای هیچ کدام از حروف تغییر نمیکند.
-
نقش دستوری: "گمنام" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند قبل از اسم قرار بگیرد. مثلاً: "شخص گمنام"، "کتاب گمنام".
-
تطابق: در زبان فارسی، صفتها باید با اسمهایی که توصیف میکنند، از نظر جنس و عدد مطابقت داشته باشند. به عنوان مثال:
- "مرد گمنام"
- "زن گمنام"
- "افراد گمنام"
-
استفاده در جملات: برای استفاده صحیح از "گمنام" در جملات، میتوانید به ساختار زیر توجه کنید:
- او یک نویسنده گمنام است.
- داستانهای گمنام همیشه جذاب هستند.
- مفهوم و کاربرد: این کلمه معمولاً در متون فرهنگی، ادبی و اجتماعی به کار میرود و میتواند به مسائلی چون ناشناخته بودن یا کمتوجهی به یک موضوع اشاره داشته باشد.
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "گمنام" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- هنرمند گمنام در یک نمایشگاه کوچک توانست آثارش را به نمایش بگذارد و توجه بسیاری را جلب کند.
- گمنامی او باعث شد که در جامعه کمتر شناخته شود، اما استعدادش هیچگاه مخفی نماند.
- نام این نویسنده در تاریخ ادبیات گمنام است، اما آثارش تأثیر عمیقی بر نسلهای بعد گذاشته است.
