گیر دادن
licenseمعنی کلمه گیر دادن
معنی واژه گیر دادن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات:
(عا.)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
289
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
engage | stuck
عربی
جذب | شغل , شارك , تعهد , استخدم , فرض , لفت الانتباه , أعد , أثار , تشابك , خطب فتاة , شارك في النقاش , عشق , تعاطى عملا , تتعشق التروس , قاتل , يخطب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گیر دادن" در زبان فارسی به معنی انتقاد کردن، چسبیدن به موضوعی برای بحث یا اشکالگیری است. در استفاده این ترکیب، برخی نکات نگارشی و قاعدهای وجود دارد که باید به آنها توجه کنیم:
-
نحوه نوشتار:
- "گیر دادن" به صورت مشترک یک عبارت است و باید به صورت جدا نوشته شود.
-
استفاده از فعل:
- به طور معمول، "گیر دادن" به عنوان فعل استفاده میشود و برای بیان عمل انتقاد یا چسبیدن به موضوع خاص به کار میرود. مثلاً: "او به من گیر داد که چرا دیر رسیدم."
-
فعل و فاعل:
- وقتی از این عبارت استفاده میکنید، معمولاً نیاز است تا فاعل و مفعول (در صورت وجود) را مشخص کنید. به عنوان مثال: "او به من گیر داد."
-
منفی کردن:
- برای منفی کردن این عبارت از "ن(Not)" استفاده میکنیم. مثلاً: "او به من گیر نداد."
- محاوره و نوشتار:
- این عبارت بیشتر در گفتار محاورهای رایج است، اما در نوشتار نیز میتواند به درستی استفاده شود و بستگی به موقعیت دارد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "گیر دادن" به درستی و به شکل مؤثر استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- همیشه به من گیر میدهد که چرا زودتر درس نمیخوانم.
- او به خاطر نداشتن پوشش مناسب، به من گیر داد تا لباس گرمتری بپوشم.
- هنگام مسابقه، داور به بازیکنانی که تخلف میکردند، گیر میداد تا بازی به جریان بیفتد.