جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

loqme
mouthful  |

لقمه

معنی: مقدار غذایی که یک بار در دهن گذاشته شود. ؛ ~ گنده تر از دهان برداشتن کنایه از: تقبل کار و تعهد خارج از توان . ؛ ~ را دور سر چرخاندن کنایه از: کار را از راه غلط و پردردسر انجام دادن .
1335 | 0
مترادف: 1- تكه، نواله 2- خوراك، طعام، غذا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: لقمَة]
مختصات: (لُ مِ) [ ع . لقمة ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: loqme
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 175
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
mouthful | morsel , piece , bit , slice , gobbet , the morsel
ترکی
ısırmak
فرانسوی
mordre
آلمانی
beißen
اسپانیایی
morder
ایتالیایی
morso
عربی
يعض
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لقمه" در زبان فارسی به معنای قِسمتی از غذاست که به اندازه‌ای کوچک باشد که بتوان آن را با یک بار گاز زدن خورد. در اینجا به چند قاعده و نکته نگارشی مرتبط با کلمه "لقمه" اشاره می‌کنیم:

  1. نوشتن درست: کلمه "لقمه" به همین شکل نوشته می‌شود و هیچ‌گونه تغییرات املایی ندارد.

  2. جنس و تعداد: "لقمه" یک اسم مؤنث است و در جمع به "لقمه‌ها" تبدیل می‌شود.

  3. مفاهیم مرتبط: "لقمه" می‌تواند به صورت مجازی نیز به کار رود، مثلاً در اصطلاحاتی مانند "لقمه‌ای از حقیقت" یا "لقمه‌ای از علم".

  4. نقش زبانی: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جملات مختلف به کار رود. مثلاً: "او یک لقمه نان برداشت."

  5. قابل‌فهمی: در نوشتار، لازم است که معنای کلمه در متن واضح باشد تا خواننده دچار سردرگمی نشود.

استفاده از "لقمه" در جملات و متن‌های مختلف معانی و بار معنایی مختلفی می‌تواند داشته باشد، بنابراین توجه به متن و بافت آن مهم است.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. لقمه‌های کوچک و خوشمزه‌ای که مادر برای ناهار آماده کرده بود، همه را شگفت‌زده کرد.
  2. وقتی که در مهمانی بودیم، هر کس لقمه‌ای از سالاد را امتحان می‌کرد و نظرش را به اشتراک می‌گذاشت.
  3. لقمه‌ای از کیک شکلاتی برایم کافی بود تا روزم را شیرین‌تر کنم.

واژگان مرتبط: مقدار، تکه، یک لقمه غذا، قطعه، بخش، مهره، عدد، ذره، مته، سرمته، برش، خلال، قاچ، سهم، تکه گوشت خام، گلچین ادبی، قطره

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری