لیاقت
licenseمعنی کلمه لیاقت
معنی واژه لیاقت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | ارزش، استحقاق، اهليت، سزاواري، شايستگي، صلاحيت، عرضه، قابليت، قدر، كارآيي، مرتبه | ||
انگلیسی | merit, competence, competency, capability, ability, aptitude, potency, autarchy, autarky, i deserve | ||
عربی | ميزة، جدارة، استحقاق، فضل، خصاصة، شميلة، وقائع الحالة الموضوعية، استأهل، استحق | ||
ترکی | liyakat | ||
فرانسوی | mérite | ||
آلمانی | verdienst | ||
اسپانیایی | mérito | ||
ایتالیایی | merito | ||
مرتبط | شایستگی، استحقاق، خدمت، سزاواری، صلاحیت، کفایت، سررشته، خبرگی، قابلیت، توانایی، استعداد پیشرفت، سامان، استطاعت، استعداد، گنجایش، تمایل طبیعی، میل ذاتی، قدرت، توان، نیرومندی، حکومت استبدادی، استبداد، حاکم مطلق، جبار مطلق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "لیاقت" در زبان فارسی به معنی شایستگی و قابلیت است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، نکات زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "لیاقت" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
| ||
واژه | لیاقت | ||
معادل ابجد | 541 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | liyāqat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: لیاقة] | ||
مختصات | (قَ) [ ع . لیاقة ] (مص ل .) | ||
آواشناسی | liyAqat | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی معین | ||
نمایش تصویر | معنی لیاقت | ||
پخش صوت |
سزاواری ، شایستگی . کلمه "لیاقت" در زبان فارسی به معنی شایستگی و قابلیت است. برای استفاده صحیح از این کلمه و نگارش آن، نکات زیر را در نظر بگیرید: نحوه نوشتار: کلمه "لیاقت" به صورت "لیاقت" نوشته میشود و از املای صحیح آن مطمئن شوید. جنس کلمه: "لیاقت" یک اسم مؤنث است. قید و حروف اضافه: هنگامی که از "لیاقت" استفاده میکنید، باید دقت کنید که با قیدها و حروف اضافه به درستی ترکیب شود. به عنوان مثال، "لیاقت در... " یا "لیاقت کسی...". ترکیب با سایر کلمات: این کلمه میتواند با صفتها و قیدهای مختلف ترکیب شود، مانند "لیاقت بالا" یا "لیاقت ذاتی". با رعایت این نکات میتوانید به درستی از کلمه "لیاقت" در نگارش و گفتار خود استفاده کنید.
ارزش، استحقاق، اهليت، سزاواري، شايستگي، صلاحيت، عرضه، قابليت، قدر، كارآيي، مرتبه
merit, competence, competency, capability, ability, aptitude, potency, autarchy, autarky, i deserve
ميزة، جدارة، استحقاق، فضل، خصاصة، شميلة، وقائع الحالة الموضوعية، استأهل، استحق
liyakat
mérite
verdienst
mérito
merito
شایستگی، استحقاق، خدمت، سزاواری، صلاحیت، کفایت، سررشته، خبرگی، قابلیت، توانایی، استعداد پیشرفت، سامان، استطاعت، استعداد، گنجایش، تمایل طبیعی، میل ذاتی، قدرت، توان، نیرومندی، حکومت استبدادی، استبداد، حاکم مطلق، جبار مطلق