محنت
licenseمعنی کلمه محنت
معنی واژه محنت
                            
                            
                             
                            mehnat 
                        
                        
                          distress
                                     |
                           
                    محنت
                            مترادف:
                            1- آزمون، آزمايش، امتحان، بلا 
2- تعب، رنج، سختي، عنا، مرارت، مشقت 
3- اندوه، غصه، غم، كرب 
4- آزار، عذاب، گزند، محنه
                          
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم) [عربی: محنة، جمع: محن] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (مِ نَ) [ ع . محنة ] (اِ.)
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          فرهنگ فارسی معین
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            498
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                distress | tribulation , toil , hardship , bale , trial , miscellaneous
عربی
                محنة | كرب , حزن , عسر , ألم , عوز , مصيبة , حجز على الاموال , فتنة شغب أو محنة , الحجز على الأموال , ضراء , كدر , وجع , ضايق , أقلق , أزعج , إمتحن بمصيبة , الضيق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "محنت" در زبان فارسی به معنای زحمت، درد و رنج استفاده میشود و برخی قواعد نگارشی و دستور زبانی مرتبط با آن به شرح زیر است:
- 
جایگاه کلمه: "محنت" معمولاً به عنوان اسم در جملات استفاده میشود و میتواند به عنوان فاعل، مفعول یا مضافالیه به کار رود.
 - 
تطابق با فعل: اگر "محنت" به عنوان فاعل در جمله قرار گیرد، فعل باید با آن از نظر تعداد و جنس هماهنگ باشد. به عنوان مثال:
- "محنت بر دوش او سنگینی میکند."
 - "محنت به دل او فشار میآورد."
 
 - 
مضاف به مضافالیه: "محنت" میتواند در ترکیبهای مختلف به کار رود. به عنوان مثال:
- "محنت زندگی"
 - "محنت عشق"
 
 - 
فعلهای وابسته: برخی افعال به طور خاص با "محنت" استفاده میشوند، مانند:
- "تحمل کردن محنت"
 - "چشیدن محنت"
 
 - نکات نگارشی: 
- "محنت" به عنوان یک اسم معرف، باید به صورت دقیق و درست در جملات به کار رود.
 - توجه به املای صحیح کلمه و استفاده از آن در متنهای ادبی و غیرادبی اهمیت دارد.
 
 
در نهایت، استفاده بهینه از کلمه "محنت" به سیاق و زمینه گفتوگو بستگی دارد و باید توجه داشت که بکارگیری این کلمه در متون ادبی و شاعری نیز رایج است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - او با وجود تمامی محنتها و سختیهایی که در زندگیاش متحمل شده، هرگز ناامید نشده است.
 - محنتهای گذشته به او آموخته است که در برابر چالشها قوی باشد و همواره به جلو نگاه کند.
 - در این دنیای پر از محنت، دوستی و همدلی میتواند بهترین دارو برای رنجها باشد.
 
