جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

modir
manager  |

مدیر

معنی: اداره کننده . ؛ ~عامل مدیری که از طرف هیئت مدیره برای ادارة امور جاری شرکت تعیین می شود. ؛ ~کل مدیری که امور یک ادارة کل در یک وزارتخانه یا مؤسسة بزرگ به عهده اوست . ؛ ~ مسئول کسی که در مورد شغل یا فعالیت معینی مسئول پاسخگویی نزد مقام های دولتی است .
2070 | 0
مترادف: 1-اسم 2- اداره كننده، گرداننده 3- رئيس، سرپرست، مسئول 4- باكياست، سياس، سياستمدار، شايسته، كاردان، مدبر
متضاد: بي كياست
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [عربی]
مختصات: (مُ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: modir
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 254
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
manager | director , administrator , principal , moderator , foreman , superintendent , helmsman , master , padrone , schoolmaster , intendant , the manager
ترکی
yönetici
فرانسوی
le directeur
آلمانی
der geschäftsführer
اسپانیایی
el gerente
ایتالیایی
il responsabile
عربی
مدير | إداري , مدير الفريق الرياضي , القيم على النفقة في المنزل
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه «مدیر» در زبان فارسی به معنای کسی است که وظیفه مدیریت و رهبری یک سازمان، گروه یا پروژه را بر عهده دارد. در نگارش و استفاده از این واژه، توجه به نکات زیر می‌تواند مفید باشد:

  1. نوشتار صحیح: کلمه «مدیر» به همین شکل نوشته می‌شود و نیازی به تغییر یا افزودن مرکب‌ها ندارد.

  2. علامت‌گذاری: در جملاتی که کلمه «مدیر» به کار می‌رود، باید به قوانین نگارشیِ درست علامت‌گذاری توجه کرد. مثلاً، اگر در انتهای جمله قرار می‌گیرد، علامت نقطه (.) باید گذاشته شود.

  3. نقش در جمله: «مدیر» می‌تواند به عنوان اسم فعل و فاعل در جمله‌ها به کار رود. به عنوان مثال:

    • «مدیر جلسه را اداره کرد.»
    • «دیروز مدیر جدید منصوب شد.»
  4. توافق نهاد و گزاره: در جملات خبری، باید به تطابق نهاد (مدیر) و فعل اهمیت داد. مثلاً: «مدیر موفق به تحقق اهداف شد.»

  5. استفاده از صفات: می‌توان با اضافه کردن صفات، توضیحات بیشتری درباره‌ی مدیر ارائه کرد. مثلاً:

    • «مدیر خلاق»
    • «مدیر کارآمد»
  6. توجه به شکل جمع و مفرد: کلمه «مدیر» در حالت جمع به صورت «مديران» نوشته می‌شود.

  7. رعايت قواعدی مثل حروف اضافه: هنگام استفاده از کلمه «مدیر» با حروف اضافه، باید به تناسب آن‌ها توجه کرد. مثلاً:
    • «مدیر سازمان»
    • «مدیر پروژه»

با رعایت این نکات، می‌توان از کلمه «مدیر» به درستی و مطابق با قواعد زبانی و نگارشی فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. مدیر شرکت با ارائه یک استراتژی جدید توانست فروش را به طرز چشمگیری افزایش دهد.
  2. مدیر پروژه در جلسه آخر به تمامی اعضای تیم نکات مهم را یادآوری کرد.
  3. به خاطر تلاش‌های مستمر، مدیر به عنوان بهترین مدیر سال انتخاب شد.

واژگان مرتبط: مباشر، متصدی، ضابط، کارفرمان، کارگردان، هدایتکننده، اداره کننده، مدیر تصفیه، رييس، فرمدار، وصی و مجری، مدیر مدرسه، سرمایه اصلی، مجرم اصلی، سالار، ناظم، تعدیل کننده، میانجی، کند کننده، سر کارگر، سر عمله، ناظر، راننده، سکان گیر، رل دار، استاد، ارباب، سرور، صاحب، کارفرما، آقا، ناظم مدرسه، مدیراموزشگاه، مکتب دار، پیشکار دارایی، مامورمالی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری