مرد
licenseمعنی کلمه مرد
معنی واژه مرد
mard
man
|
مرد
مترادف:
اسم، شخص، انسان، بشر، زوج، شوهر، همسر، فحل، نر، نرينه، جوانمرد، غيور، رجل، مرء، اهل، شايسته، لايق ، جسور، جراتمند ، دلير، شجاع، مبارز ، گرد، پهلوان، قهرمان ، حريف
متضاد:
انثي، زن نااهل، نالايق
1- جسور، جراتمند
2- دلير، شجاع، مبارز
3- گرد، پهلوان، قهرمان
4- حريف
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [پهلوی: mart]
مختصات:
(مَ) [ په . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
mard
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
244
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
man | guy , husband , fellow , chap , groom , playmate , gink , hidalgo , manly , valiant , brave
ترکی
adam
فرانسوی
homme
آلمانی
mann
اسپانیایی
hombre
ایتالیایی
uomo
عربی
رجل | إنسان , الإنسان , شخص , البشر , المرء , بشر , غلام , خادم , زوج قرين , التابع , زود بالجند
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
در زبان فارسی، کلمه "مرد" به معنای فرد بزرگسال مذکر است و در نگارش و استفاده از آن، میتوان به چند نکته مهم اشاره کرد:
-
استفاده صحیح: کلمه "مرد" بهطور معمول برای اشاره به جنسیت مذکر و به معنی فرد بزرگسال استفاده میشود. در متون ادبی، اجتماعی و علمی بهکار میرود.
-
تعدد و جمع:
- جمع کلمه "مرد"، "مردان" یا "مردها" است.
- مثال: "مردان این دیار با افتخار زندگی میکنند."
-
قید و صفت:
- این کلمه میتواند با قیدها و صفتهای مختلف همراه شود.
- مثال: "مرد شجاع"، "مرد خوب".
-
نقطهگذاری:
- مانند سایر کلمات، "مرد" نیز باید در جملات از نظر نقطهگذاری صحیح و مناسب قرار گیرد.
- مثال: "آن مرد در بازار ایستاده بود."
-
قید زمان و مکان:
- میتوان کلمه "مرد" را به سادگی در جملات با قیدهای زمان و مکان بهکار برد.
- مثال: "مرد در صبح زود به کار رفت."
- تعبیر و افعال:
- کلمه "مرد" میتواند در ترکیب با افعال مختلف بهکار رود.
- مثال: "مرد دوید"، "مرد فکر کرد".
این نکات میتوانند به نگارش صحیح و مؤثر کلمه "مرد" در متنهای فارسی کمک کنند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- مردی با لباسهای رسمی به مهمانی آمد و جلب توجه کرد.
- آن مرد همیشه به دیگران کمک میکند و مهربانی را در جامعه ترویج میدهد.
- مردان و زنان باید در کنار هم برای دستیابی به اهداف مشترک تلاش کنند.