جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mash
inunction  |

مسح

معنی: 1 - پاک کردن .2 - کشیدن دست تر به فرق سر و روی پاها هنگام وضو گرفتن .
1668 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]
مختصات: (مَ) [ ع . ] (مص م .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mash
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 108
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
inunction | anointing
ترکی
meshetme
فرانسوی
onction
آلمانی
salbung
اسپانیایی
unción
ایتالیایی
unzione
عربی
عدم الوظيفة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مسح" در زبان فارسی به معنای پاک کردن، مالیدن یا گذراندن دست بر سطحی (مانند مسح کردن صورت یا دست‌ها) به کار می‌رود. این کلمه در متون دینی و فقاهتی نیز کاربرد دارد و به معنای مسح کردن وضو بر پاها و یا صورت است.

در اینجا به بررسی قواعد نگارشی و نحوه استفاده از کلمه "مسح" می‌پردازیم:

1. شکل نوشتاری

  • "مسح" به صورت نوشته شده به شکل صحیح این است که حروف آن به درستی و به‌طور واضح نوشته شوند.

2. تلفظ

  • تلفظ صحیح این کلمه به صورت "mas'h" است.

3. نحوه استفاده

  • "مسح" به عنوان فعل شرایط خاص خود را دارد. به طور مثال:
    • "او صورتش را با حوله مسح کرد."
    • "مسح پاها در وضو واجب است."

4. قواعد نگارشی

  • استفاده از "مسح" در جملات باید در جای درست و مناسب باشد. به عنوان مثال:
    • "وی دست خود را روی سر کودک مسح کرد."
  • در جملات رسمی و دینی، این کلمه به معنای خاص خود مورد استفاده قرار می‌گیرد.

5. ترکیب‌ها

  • این کلمه می‌تواند با دیگر کلمات ترکیب شود، به عنوان مثال:
    • مسح صورت
    • مسح دست‌ها
    • مسح پاها

6. هم‌معناها

  • هم‌معناهایی مانند "پاک کردن" و "مالیدن" ممکن است در برخی Context ها قابل تبادل باشند، اما "مسح" معمولاً بار دینی یا فرهنگی خاصی دارد.

جمع‌بندی

استفاده از کلمه "مسح" باید به‌صورت اصولی و در جایگاه مناسب آن صورت گیرد. همواره در نگارش باید به قواعد زبان فارسی و نگارشی توجه شود تا مفهوم مورد نظر به‌درستی منتقل گردد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او به آرامی گرد و غبار را از روی کتاب قدیمی با یک دستمال نرم مسح کرد.
  2. بعد از بارش باران، بچه‌ها با خوشحالی گل‌های تازه را مسح کردند و عطر آن‌ها را استشمام نمودند.
  3. پزشک با دقت زخم بیمار را مسح کرد تا از عفونت جلوگیری کند.

واژگان مرتبط: روغن مالی، مرهم گذاری، تدهین، مرهم

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری