جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معلق|معطل , متدلي , متدل , موقوف عن العمل , موقوف من النادي , موقوف من اللعب , فاقد الوعي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "معلق" در زبان فارسی دارای معانی و کاربردهای مختلفی است و بسته به سیاق جمله میتواند به صورتهای مختلفی استفاده شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
معانی مختلف: کلمه "معلق" میتواند به معنای معلق بودن در فضا (به عنوان مثال: یک جسم معلق در هوا)، معلق بودن در قانون یا حکم (به عنوان مثال: یک پرونده معلق)، یا به معنای بیثباتی و عدم تعیین وضعیت (مثل یک تصمیم معلق) باشد.
جنس و عدد: این کلمه در حالت مفرد به کار میرود و اگر بخواهید به جمع اشاره کنید، باید به شکل "معلقا" (که کمتر مورد استفاده قرار میگیرد) یا با ذکر "اجسام معلق" یا "موضوعات معلق" به کار ببرید.
همنشینی و جملات: هنگام استفاده از "معلق"، باید توجه داشته باشید که با چه کلماتی همنشینی میکند. مثلاً میتوان گفت: "جسم معلق در فضا"، "حکم معلق" و ...
استفاده در متون رسمی و غیررسمی: کلمه "معلق" در متون علمی، ادبی و روزمره به کار میرود، اما در هر نوع متنی باید متناسب با سیاق و موضوع آن متن انتخاب شود.
ضبط صحیح: در نگارش، این کلمه باید با املای صحیح نوشته شود، بدون حذف یا افزودن حروف.
ساختار جملات: وقتی این کلمه در جملات استفاده میشود، باید توجه کرد که برای بیان صحیح معنا، جملات به شکل درست ساختاردهی شوند.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوانید از کلمه "معلق" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
پرندهی کوچک به زیبایی در آسمان معلق بود و همه را به تماشای خود دعوت میکرد.
او در حالی که در تفکر عمیق بود، مانند یک ابر معلق در آسمان، در دنیای خود غرق شده بود.
این تابلو به شکلی معلق از سقف آویزان شده است و هنری متفاوت به محیط اضافه کرده است.
فرهنگ فارسی معین
واژگان مرتبط: موقوف، اویزان، موکول، موقوف شده، چیز اویخته شده، مستحق اعدام، فروهشته، معلق در هوا، تیره، نا معلوم، ناشنوا، درهم، غیر روشن، نا معین، نکره، غیر قطعی، بی حد، بی اندازه، نا مشخص، سیال، بی نتیجه، پادر هوا، غیر صریح، بطور ضمنی، بدون توضیح، دشوار، مردد، مشکوک، متغیر، دمدمی، نامفهوم، نا پیدا، نامساعد، مبهم، غیر معلوم، سر بسته وابهام دار، کجیپا، پشتک، شیرجه