میمون
licenseمعنی کلمه میمون
معنی واژه میمون
meymun
monkey
|
میمون
مترادف:
1-اسم
2- باشگون، خجسته، خجسته پي، خوش شگون، خوش قدم، سعد، فرخ، فرخنده، مبارك، مبارك پي، مسعود، نيك پي، همايون
متضاد:
بدشگون، بديمن
1- بوزينه، حمدونه، چز
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی: مَیمون، جمع: میامین]
مختصات:
( ~.) (اِ.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
meymun
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
146
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
monkey | ape , puggy , jackanapes , anthropoid , man-ape
ترکی
maymun
فرانسوی
singe
آلمانی
affe
اسپانیایی
mono
ایتالیایی
scimmia
عربی
قرد | سعدان , النسناس , أنثى القرد , ولد مؤذي , سخر
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "میمون" در زبان فارسی به معنی نوعی حیوان پستاندار است و در نوشتار و گفتار به صورتهای مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در اینجا به بعضی از قواعد و نکات نگارشی و زبانی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
نوشتار صحیح: کلمه "میمون" به این صورت که هست نوشته میشود و هیچ گونه املای دیگری ندارد.
-
تلفظ: این واژه به صورت "میمون" تلفظ میشود. توجه به تلفظ صحیح برای انتقال معنا مهم است.
-
نقش دستوری:
- میتوان به عنوان اسم خاص یا عام از آن استفاده کرد. مثلاً میتوان گفت: "میمون سرگرم بازی است."
- میتواند به عنوان فاعل، مفعول و یا مضاف الیه در جملات به کار رود.
-
جمعسازی: جمع "میمون" به صورت "میمونها" است. مثلاً: "یک گروه میمونها در پارک بازی میکنند."
-
سایر ترکیبات: این کلمه میتواند در ترکیب با دیگر کلمات قرار گیرد، مانند "میمون برفی" یا "میمون وحشی".
- مجاز و کنایه: در زبان فارسی، ممکن است از کلمه "میمون" به صورت مجاز یا کنایهآمیز برای اشاره به ویژگیهای خاص یا رفتارهای انسانی استفاده شود.
با توجه به موارد بالا، کلمه "میمون" یکی از واژههای ساده ولی در عین حال پرکاربرد در زبان فارسی است که میتواند به شیوههای مختلفی مورد استفاده قرار گیرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- میمونها به خاطر حرکات بالدار و بازیگوشیهایشان همیشه توجه کودکان را جلب میکنند.
- در باغ وحش، میمونها با یکدیگر بازی میکنند و تماشاچیان را سرگرم میسازند.
- در افسانههای قدیمی، میمونها نماد هوش و زیرکی بودند و داستانهای جالبی دربارهٔ آنها وجود دارد.