نشاختن
licenseمعنی کلمه نشاختن
معنی واژه نشاختن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) ‹نشاستن، بنشاختن، نشاخیدن› [قدیمی]
مختصات:
(نِ تَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
1401
شمارگان هجا:
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "نشاخَتن" (به معنای شناختن) در زبان فارسی دارای قواعد و نکات نگارشی خاصی است. این کلمه از ریشه "شناخت" به دست آمده و در برخی از لهجهها و گویشها ممکن است تغییراتی داشته باشد. در اینجا به برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه اشاره میکنم:
-
گرامر: "نشاختن" از فعل "شناختن" مشتق شده و به معنای شناخت یا آگاهی یافتن از چیزی است. در زمانهای مختلف (حال، گذشته، آینده) صرف میشود.
-
صرف فعل:
- حال: میشناسم، میشناسی، میشناسد
- گذشته: شناختم، شناختی، شناخت
- آینده: خواهم شناخت، خواهی شناخت، خواهد شناخت
-
ترکیب با پیشوندها و پسوندها:
- با اضافه کردن پیشوندها یا پسوندها میتوان به معانی مختلفی دست یافت. مثلاً "آشنا" به معنی فردی که شناخته شده است.
-
استفاده در جملات:
- استفاده از "نشاختن" در جملات باید با دقت و درستی انجام شود. مثلاً: "او میخواهد انسانها را بهتر نشاخته و درک کند."
- نکات نگارشی:
- به عنوان یک فعل، "نشاخَتن" باید در متن به درستی نوشته شود و در جملات باید با ساختارهای صحیح زبانی ترکیب شود.
این نکات به درک و استفاده صحیح از کلمه "نشاخَتن" در زبان فارسی کمک میکند. اگر سوال خاصی در مورد استفاده یا ساختار این کلمه دارید، خوشحال میشوم که بیشتر توضیح دهم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او همیشه سعی میکند احساساتش را به خوبی نشاخته و به دیگران منتقل کند.
- برای موفقیت در روابط، مهم است که توانایی نشاختن دیگران را به دست آوریم.
- در کلاس روانشناسی، استاد درباره روشهای نشاختن شخصیتها و رفتارهای انسانی صحبت کرد.