جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

honarmand
artist  |

هنرمند

معنی: دارای هنر، صنعتگر، آن که آثار هنری می آفریند.
519 | 0
مترادف: آرتيست، بازيگر، ستاره، هنرپيشه، هنرور
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [پهلوی: hunarāvand]
مختصات: ( ~. مَ) (ص .)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: honarmand
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 349
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
artist | craftsman , virtuoso , artificer , handicraft
ترکی
sanatçı
فرانسوی
artiste
آلمانی
künstler
اسپانیایی
artista
ایتالیایی
artista
عربی
فنان | مخادع , المحتال , من يتكشف في عمله فن رفيع
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "هنرمند" به معنای فردی است که در زمینه‌های هنری فعالیت می‌کند. این واژه به عنوان یک اسم، قواعد و نکات نگارشی خاصی دارد:

  1. نوشتن درست: کلمه "هنرمند" باید به درستی و با املای صحیح نوشته شود. هیچ گونه تغییر یا جابجایی حروف در آن مجاز نیست.

  2. جنس: واژه "هنرمند" جنس خاصی ندارد و می‌تواند به مردان و زنان اشاره داشته باشد. در متون رسمی و غیررسمی، از این واژه برای هر دو جنس استفاده می‌شود.

  3. جمع: برای جمع بستن "هنرمند"، می‌توان از "هنرمندان" استفاده کرد.

  4. واژه‌های مرتبط: معادل‌های فارسی یا کلمات مرتبط با هنرمند شامل "هنر"، "هنرپیشه"، "هنرمندی" و "هنرور" هستند که هر یک معانی خاص خود را دارند.

  5. استفاده در جملات: به عنوان مثال می‌توان گفت: "این هنرمند آثار زیبایی خلق کرده است." یا "هنرمندان باید از حمایت‌های مالی برخوردار باشند."

  6. علامت‌گذاری: در جملاتی که تمایز بین دو یا چند هنر یا هنرمند نیاز است، می‌توان از ویرگول یا نقطه‌ویرگول استفاده کرد.

  7. ترکیب با صفات: این واژه می‌تواند با صفات مختلف ترکیب شود، مثلاً "هنرمند خلاق"، "هنرمند مشهور"، "هنرمند معاصر" و غیره.

به طور کلی، کلمه "هنرمند" یکی از واژه‌های پرکاربرد و معنای عمیق در زبان فارسی است که در جملات مختلف می‌تواند کاربردهای متنوعی داشته باشد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. هنرمند معروف شهر در نمایشگاه تازه‌اش آثار بی‌نظیری را به نمایش گذاشت.
  2. هر هنرمند داستانی برای بیان کردن دارد که از تجربیات زندگی‌اش نشأت می‌گیرد.
  3. هنرمند با استفاده از رنگ‌ها و فرم‌ها احساسات عمیق خود را روی بوم به تصویر کشید.

واژگان مرتبط: هنرپیشه، نقاش و هنرمند، مصور، صنعت گر، موسیقی دان، پیشه ور، نویسنده، پیشه کار، هنرشناس، صنعت کار، هنردستی، پیشه دستی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری