وارث
licenseمعنی کلمه وارث
معنی واژه وارث
                            
                            
                             
                            vāres 
                        
                        
                          heir
                                     |
                           
                    وارث
                            مترادف:
                            ارث بر، بازمانده، جانشين، خلف، قايم مقام، ميراث خوار،
                          
                            متضاد:
                            مورث
                          
                        
                         
                         نمایش تصویر
                        
                        
               
                اطلاعات بیشتر واژه
                                          ترکیب:
                                            (اسم، صفت) [عربی، جمع: وَرَثَة و وُرّاث] 
                                        
                                        
                                        
                                           مختصات:
                                          (رِ) [ ع . ] (اِفا.)
                                        
 
                                          الگوی تکیه:
                                            WS
                                        
                                        
                                        
                                           نقش دستوری:
                                          اسم
                                        
 
                                          آواشناسی:
                                            vAres
                                        
                                        
                                        
                                           منبع:
                                          فرهنگ فارسی معین
                                        
 
                                          معادل ابجد:
                                            707
                                        
                                        
                                        
                                           شمارگان هجا:
                                          2
                                        
                    دیگر زبان ها
                
                
                انگلیسی
                heir
ترکی
                varis
فرانسوی
                héritier
آلمانی
                erbe
اسپانیایی
                heredero
ایتالیایی
                erede
عربی
                وريث | وارث
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "وارث" به معنی کسی است که اموال یا حقوق دیگری را پس از فوت او به ارث میبرد. در زبان فارسی، این کلمه و سایر کلمات مرتبط با آن، قواعد خاصی دارند که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
- 
تلفظ و نوشتار: تلفظ صحیح "وارث" به صورت [vā-reθ] است. توجه به خواندن صحیح این کلمه در محاورات و نوشتارهای ادبی اهمیت دارد. 
- 
کاربرد در جملات: - "او وارث او بود."
- "وارثان میتوانند به طور قانونی حقوق خود را پیگیری کنند."
 
- 
جمع و مؤنث: - جمع "وارث" به صورت "ورثه" (وراث) است.
- در زبان فارسی، برای اشاره به وارثان زنان میتوان از "وارث" بهعنوان واژهای عمومی استفاده کرد، اما میتوان بهطور مشخص از "وارث زن" نیز یاد کرد.
 
- 
قید زمان و شرط: - میتوان در جملات شرطی نیز از "وارث" استفاده کرد: "اگر کسی وارثی نداشته باشد، اموال او به دولت منتقل میشود."
 
- 
تلفیق با سایر واژهها: - میتوان این کلمه را با واژههایی همچون "قانونی"، "شرعی" و "دولت" ترکیب کرد تا معانی مختلفی ایجاد شود: "وارث قانونی" یا "وارث شرعی".
 
- مفاهیم مرتبط: واژههایی مانند "ارث"، "ارثبر"، "حق وارث" و "قانون ارث" نیز مفاهیم وابسته به "وارث" هستند.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به درستی و بهطور مؤثر از کلمه "وارث" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
 - پس از فوت پدر، او به عنوان وارث تنها ملک خانوادگی شناخته شد.
- وارثان این میراث فرهنگی موظفند تا از آن حفاظت کنند و به نسلهای آینده منتقل نمایند.
- در بسیاری از فرهنگها، وارثان دارای مسئولیتهای خاصی در قبال خانواده و جامعه خود هستند.
 
     
    