جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vāli
warden  |

والی

معنی: [ ع . ] حاکم ، فرمانروا. ج . ولاة .
765 | 0
مترادف: 1- حاكم، فرماندار 2- استاندار
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی، جمع: ولاة]
مختصات: (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vAli
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 47
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
warden | governor
ترکی
vali
فرانسوی
gouverneur
آلمانی
gouverneur
اسپانیایی
gobernador
ایتالیایی
governatore
عربی
المراقب | الحارس , آمر السجن , ناظر الكلية , قيم , المناظر , حارس
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "والی" در زبان فارسی به معنای حاکم، فرماندار یا ناظر یک منطقه است. در اینجا به بررسی برخی از قواعد نگارشی و کاربردی مرتبط با این کلمه می‌پردازیم:

  1. نوشتن کلمه: "والی" باید با املای درست و بدون غلط نوشته شود، به‌عنوان مثال: "والی".

  2. نشانه‌های جمع: اگر بخواهید به شکل جمع از این کلمه استفاده کنید، به‌صورت "والی‌ها" نوشته می‌شود. این ساختار نشانه جمع (ها) را به کلمه اضافه می‌کند.

  3. نحو استفاده: "والی" معمولاً به‌عنوان اسم و در جملاتی همچون "والی شهر به مسائل اجتماعی رسیدگی کرد" به‌کار می‌رود.

  4. حروف اضافه: از حروف اضافه مانند "به"، "برای" و "از" می‌توان در جملات به‌کار برد، به‌عنوان مثال: "والی از مردم حمایت کرد".

  5. تطابق با سایر اجزاء جمله: باید به تطابق کلمه "والی" با سایر اجزای جمله توجه شود، به‌عنوان مثال اگر "والی" به‌عنوان فاعل در جمله به کار رفته باشد، فعل باید با آن هماهنگ باشد: "والی به جلسه آمد".

  6. استفاده در متن‌های رسمی: معمولاً از کلمه "والی" در متن‌های رسمی و اداری استفاده می‌شود و در مکالمات غیررسمی کمتر به‌کار می‌رود.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی از کلمه "والی" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. والی استان در جلسه‌ای با مقامات محلی درباره توسعه زیرساخت‌های شهری صحبت کرد.
  2. والی‌گری به عنوان یکی از مسئولیت‌های مهم در مدیریت استان می‌تواند تأثیر زیادی بر روی پیشرفت منطقه داشته باشد.
  3. والی در مراسم افتتاحیه یک پروژه بزرگ عمرانی حضور یافت و به سخنرانی پرداخت.

واژگان مرتبط: سرپرست، نگهبان، رئيس، زوار، متصدی، وال

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری