جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

scamp  |

ور رفتن

معنی: بازی بازی کردن ، با چیزی خود را مشغول کردن .
1570 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: (وَ. رَ تَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 936
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
scamp | hang around , putter , niggle , twiddle , fribble , jauk , meddle , paddle , toy , going
عربی
النذل | الوغد , وقح , من يعمل بدون إتقان , فتى لعوب , تعجل , عمل بدون إتقان , عمل بتعجل , scamp
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ور رفتن" در زبان فارسی به معنای دست زدن به کارها و امور است و معمولاً در جملات مختلف به کار می‌رود. برای استفاده صحیح از این کلمه و بهبود نگارش خود می‌توانید به نکات زیر توجه کنید:

  1. نحوی: "ور رفتن" به عنوان یک فعل نیاز به فاعل دارد. مثلاً:

    • من برای پروژه‌ام، با اصول طراحی ور می‌روم.
    • او در کارهای مالی خود همیشه ور می‌رود.
  2. فعل ترکیبی: "ور" در این کلمه به عنوان یک پیشوند استفاده شده و به مفهوم عمیق‌تری نسبت به "رفتن" افزوده است. به همین دلیل كلماتی مانند ور رفتن، نشان‌دهنده توجه و دقت به جزئیات و فرآیندها هستند.

  3. استفاده صحیح در جملات: در جملات باید توجه شود که "ور رفتن" به صورت مناسب و در جایی که نیاز به به کارگیری آن باشد، استفاده شود.

    • مثال: "او در مورد تحلیل داده‌ها ور می‌رفت و نتایج جذابی به دست آورد."
  4. موارد صرفی: این کلمه می‌تواند به صورت‌های مختلف به کار برود:

    • ور می‌روم، ور می‌روی، ور می‌رود، ور می‌رویم، ور می‌روید، ور می‌روند.
  5. نکات نگارشی:
    • به قوانین نگارشی دقت کنید و جملات را به گونه‌ای تنظیم کنید که معنا و مفهوم واضحی داشته باشند.
    • از نشانه‌گذاری صحیح استفاده کنید. برای مثال:
      • "او در کارش ور می‌رود؛ اما همیشه نتایج خوبی به دست می‌آورد."

با رعایت این نکات و استفاده درست از "ور رفتن" می‌توانید نگارش خود را بهبود بخشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او برای تعمیر ساعت قدیمی‌اش، ساعت‌ها با آن ور رفت.
  2. کودکان با کنجکاوی به عروسک جدیدش ور می‌رفتند و سعی می‌کردند چگونگی کارکرد آن را بفهمند.
  3. وقتی که از درخت بالا می‌رفتم، ناگهان پایم لیز خورد و مجبور شدم کمی با شاخه‌ها ور بروم.

واژگان مرتبط: عبور چیزی را لمس کردن، پلکیدن، وقت را ببطالت گذاندن، ول گشتن، مهمل گشتن، خرده گرفتن، وقت گذراندن، بازی کردن، بارامی دست زدن، وررفتن، تکان دادن، با ساعت مچی و غیره بازی کردن، یاوه گویی کردن، لکنت داشتن، بیهوده وقت گذراندن، فضولی کردن، در وسط قرار دادن، دخالت بیجا کردن، مداخله کردن، امیختن، دست و پا زدن، پارو زدن، با دست نوازش کردن، با باله شنا حرکت کردن، با چوب پهن کتک زدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری