بوقلمون
licenseمعنی کلمه بوقلمون
معنی واژه بوقلمون
buqalamun
turkey
|
بوقلمون
مترادف:
1- پيل مرغ، خروس هندي
2- رنگارنگ، متلون
3- متلونالراي
4- ديباي رومي
5- حربا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ‹ابوقلمون›
مختصات:
(قَ لَ) [ معر. ] ( اِ.)
الگوی تکیه:
WWWS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
buqalamun
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
234
شمارگان هجا:
4
دیگر زبان ها
انگلیسی
turkey
ترکی
türkiye
فرانسوی
dinde
آلمانی
truthahn
اسپانیایی
pavo
ایتالیایی
tacchino
عربی
ديك رومي | لحم ديك رومي , إخفاق , الأهبل , ديك رومى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "بوقلمون" به معنی نوعی پرنده از خانوادهی "پرندگان آبزی" و "مرغسانان" است. در زیر به برخی از قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
-
املا:
- "بوقلمون" به صورت صحیح به همین شکل نوشته میشود و لازم است که نوشته شود.
-
نوع کلمه:
- "بوقلمون" یک اسم است.
-
جمعسازی:
- جمع "بوقلمون" به صورت "بوقلمونها" است.
-
کاربرد در جملات:
- این کلمه معمولاً به عنوان اسم پرندهای خاص به کار میرود. به عنوان مثال: "بوقلمونها در باغ پرواز میکنند."
-
نحوهی تلفظ:
- در زبان فارسی، این کلمه معمولاً به صورت "بو-قلمون" تلفظ میشود.
-
سایر معانی:
- در برخی استفادهها، "بوقلمون" میتواند به عنوان اصطلاحی برای توصیف کسی با صفات خوب یا از نظر طنز به کار رود.
- داستانهای محلی و فرهنگی:
- بوقلمون در فرهنگهای مختلف به عنوان غذایی محبوب شناخته میشود و در جشنها و مناسبتهای مختلف تهیه میشود.
اگر سوال یا نکته خاصی در مورد کلمه "بوقلمون" دارید، خوشحال میشوم کمک کنم.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "بوقلمون" در جملات آوردهام:
- امسال در روز شکرگزاری، خانوادهام یک بوقلمون بزرگ برای شام آماده کردند.
- بوقلمون یکی از پرطرفدارترین غذاها در جشنهای پاییزی است.
- من همیشه در باغ پدربزرگم بوقلمونهای زیبا را میدیدم که در حال گردش بودند.
- بوقلمونها معمولاً در فصلهای سرد به خوبی رشد میکنند.
- او تصمیم گرفت در سفر به روستا، بوقلمون تازهای از بازار محلی بخرد.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!