پا
licenseمعنی کلمه پا
معنی واژه پا
pā
foot
|
پا
مترادف:
1- خطوه، رجل، شلنگ، قدم، گام، لنگ
2- همبازي
3- پايين، ته، دامن، ذيل، زير
4- تاب، توان، طاقت، قدرت، قوت، يارا
5- اساس، اصل، بن، بيخ، پايه
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(بن مضارعِِ پاییدن) ‹پای›
مختصات:
( اِ.)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
pA
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
3
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
foot | leg , paw , bottom , ground , end , ped , foundation , chance , accident , happening , part , partner , peg , playmate , pod , power , strength , account , support
ترکی
bacak
فرانسوی
jambe
آلمانی
bein
اسپانیایی
pierna
ایتالیایی
gamba
عربی
قدم | سفح , أسفل , تفعيلة , قعر , كعب , سير , خطو , شىء كالقدم , قدم الجورب , رواسب , القدم قياس للطول , رقص , مشى , إجتاز سيرا , سار الى الامام
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پا" در زبان فارسی به عنوان یک اسم و همچنین به صورت ترکیبهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
۱. استفاده از "پا" در جمله
- اسم: "پا" به عنوان اسم به معنی بخش انتهایی اندام بدن است. مثال: "پاهای او خسته شدهاند."
- کنایات: "پا" میتواند در گفتههای کنایهآمیز هم به کار رود. مثال: "او با پای خود به میهمانی آمد."
۲. ترکیبهای مختلف
- ترکیبهای وصفی: کلمه "پا" در ترکیب با دیگر کلمات میتواند نامهای جدیدی ایجاد کند. مانند "پایین"، "پادشاه" و...
- ترکیبهای دال بر حرکت: "پا" در ترکیبهایی مانند "پیش پا" و "پشت پا" به کار میرود.
۳. نگارش درست
- نقطهگذاری: توجه به فاصلهها و نقطهگذاری در جملات با استفاده از "پا" ضروری است. مثلاً: "پا را به زمین زده بود." (در اینجا، "." در انتهای جمله نشاندهنده پایان جمله است.)
۴. صرف و نحو
- جمعسازی: جمع کلمه "پا" به صورت "پاها" نوشته میشود. "پا" در جملات میتواند به صورت مفرد یا جمع به کار رود.
۵. رعایت قواعد نگارشی
- فارسینویسی: توجه به نگارش صحیح و استفاده از کاراکترهای مناسب در هنگام نوشتن جملات حاوی "پا" مهم است. همچنین نباید به اشتباه از کلمه "پا" در قالبهای غیرمعمول استفاده کرد.
توجه به موارد فوق به نگارش بهتر و صحیحتر کمک میکند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پا" در جملات مختلف آورده شده است:
- او به آرامی پا به پا میگذارد تا مزاحم کسی نشود.
- بچهها در پارک با خوشحالی پا به پای هم میدوند.
- بعد از یک روز طولانی، پاهایش به شدت درد میکردند.
- او با احتیاط روی پاهای خیس راه میرفت.
- سگ به پاهای صاحبش وفادار بود و همیشه در کنار او بود.
اگر نیاز به جملات بیشتری دارید، لطفاً بفرمایید!