جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

pičidan
wrap  |

پیچیدن

معنی: 1 - حلقه زدن . 2 - درنوردیدن . 3 - در هم کردن .
1471 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم) [پهلوی: pēčitan]
مختصات: (دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 79
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
wrap | swab , twist , wind , furl , tie up , lap , resonate , swathe , complicate , convolve , enfold , envelop , enwrap , fake , fold , impact , infold , involve , kink , muffle , nest , reverberate , roll , screw , trindle , tweak , twinge , wattle
ترکی
dürüm
فرانسوی
envelopper
آلمانی
wickeln
اسپانیایی
envoltura
ایتالیایی
avvolgere
عربی
لف | تدثر , غلف , غطى , أخفى , استغرق , غلاف , ملف , دثار , بطانية , حرام , معطف , حرام بطانية , طية , سرية , طَوّق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پیچیدن" در زبان فارسی ممکن است به اشکال و معانی مختلفی مورد استفاده قرار گیرد. این کلمه دارای معانی متعددی است و به عنوان یک فعل به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

  1. فعل و صرف آن:

    • "پیچیدن" به عنوان یک فعل در زمان‌های مختلف صرف می‌شود. به عنوان مثال:
      • زمان حال: می‌پیچد، پیچیدن
      • زمان گذشته: پیچید، پیچیدند
  2. کاربردهای مختلف:

    • این کلمه معمولاً به معنای دور کردن یا به دور چیزی یا کسی قرار دادن استفاده می‌شود، مثلاً: "رشته را پیچید."
    • همچنین می‌تواند به معنای ایجاد پیچیدگی یا پیچیدگی در مفهوم یا موضوعی باشد، مانند: "موضوع پیچیده شده است."
  3. ترکیبات:

    • این کلمه ممکن است با دیگر کلمات ترکیب شود تا معانی جدیدی ایجاد کند. به عنوان مثال:
      • "پیچش": حالت پیچیده یا حالت دور شدن.
      • "پیچیده": به معنای دشوار یا غیرقابل فهم.
  4. روند نگارش:

    • هنگام نگارش، توجه به جملات و متون مناسب با معنا و کاربرد کلمه "پیچیدن" بسیار مهم است. از استفاده‌های غیر ضروری و بی‌مورد پرهیز کنید.
  5. فعل معکوس:
    • "پیچاندن" به معنای عمل پیچاندن چیزی نیز وجود دارد که در برخی جملات به کار می‌رود.

به طور کلی، استفاده صحیح از "پیچیدن" و ترکیبات آن به فهم بهتر مطلب کمک می‌کند و از بروز ابهام در متن جلوگیری می‌کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. باد ملایم درختان را به آرامی مشغول پیچیدن کرد و برگ‌ها را به رقص درآورد.
  2. وقتی گل‌های رنگارنگ باز شدند، عطر آن‌ها در هوا پیچید و فضا را معطر کرد.
  3. سارقان در شب، به آرامی در کوچه‌ها پیچیدند تا از چشم پلیس دور بمانند.

واژگان مرتبط: بسته بندی کردن، پوشانیدن، پنهان کردن، لفاف کردن، قنداق کردن، گرد و خاک گرفتن، زدودن، با کهنه آب چیزی را کشیدن، تاب خوردن، پیچاندن، تابیدن، چرخیدن، پیچ دادن، چرخاندن، کوک کردن، بادخورده کردن، در معرض باد گذاردن، پیچیدن وبالا زدن، جمع کردن، بدور چیزی پیچیدن، ورتابیدن، مقید کردن، حبس کردن، بستن، لیس زدن، شلپ شلپ کردن، حریصانه خوردن، با صدا چیزی خوردن، تاه کردن، طنین انداختن، تشدید کردن، پیچیده کردن، بغرنج کردن، بهم پیچیدن، بهم پیچیده شدن، در لفافه پیچیدن، با لفافه پوشاندن، در اغوش گرفتن، در بر گرفتن، پوشاندن، در لفاف گذاشتن، دور چیزی را گرفتن، احاطه کردن، فرا گرفتن، گرفتار کردن، وانمود کردن، حلقه کردن، جا زدن، ساختن، در اغل کردن، جا کردن، تا کردن، بشکست خود اعتراف کردن، بهم فشردن، زیر فشار قرار دادن، با شدت ادا کردن، با شدت اصابت کردن، در برداشتن، وارد کردن، گرفتار شدن، پیچیدهشدن، گیر انداختن، چشم بستن، خاموش کردن، دم دهان کسی را گرفتن، اشیانهای کردن، لانه ساختن، اشیان کردن، اشیان گرفتن، در محل محفوظی جای گرفتن، منعکس کردن، ولوله انداختن، غلتیدن، غلت خوردن، غلتاندن، غلت دادن، غل دادن، وصل کردن، گاییدن، خست کردن، نیشگون گرفتن و کشیدن، دور زدن، درد کشیدن، تیر کشیدن، نردهگذاری کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری