جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

find  |

پیدا کردن

معنی: 1 - آشکار کردن . 2 - یافتن ، جستن .
2205 | 0
مترادف: بدستآوردن، كشف كردن، يافتن
متضاد: گم كردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات: ( ~. کَ دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 291
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
find | detect , discover , gain , acquire , earn , to find
عربی
اكتشاف | اللقية , وجد , اكتشف , وجد نفسه , تحرى , حكم , أدان , بلغ , أصدر حكما , يجد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پیدا کردن" در زبان فارسی یک مرکب فعلی است که به معنای یافتن یا کشف چیزی به کار می‌رود. در زیر، برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه می‌شود:

  1. قید و قاعده‌های زمان:

    • "پیدا کردن" می‌تواند به انواع زمان‌ها صرف شود. به عنوان مثال:
      • زمان حال: من چیزی را پیدا می‌کنم.
      • زمان گذشته: من چیزی را پیدا کردم.
      • زمان آینده: من چیزی را پیدا خواهم کرد.
  2. استفاده در جملات:

    • این فعل می‌تواند در جملات مختلف به کار رود:
      • «او کتاب را پیدا کرد.»
      • «ما دنبال کلید هستیم تا آن را پیدا کنیم.»
  3. نحو و ساختار جمله:

    • معمولاً "پیدا کردن" به عنوان فعل اصلی در جمله استفاده می‌شود و ممکن است با مفعول (چیزی که پیدا می‌شود) همراه باشد:
      • «آنها دوستان قدیمی‌شان را پیدا کردند.»
  4. قیدهای توصیفی:

    • می‌توان از قیدهای توصیفی برای توصیف چگونگی پیدا کردن چیزها استفاده کرد:
      • «او به سختی توانست کتاب گمشده‌اش را پیدا کند.»
  5. نکات نگارشی:
    • در نوشتار، توجه به این نکته مهم است که "پیدا کردن" به صورت جداگانه نوشته شود و از بی‌نظمی در نگارش اجتناب شود.
    • اگر جمله‌ای به صورت منفی باشد، "پیدا کردن" نیز باید به صورت منفی به کار رود:
      • «او نتوانست کتابش را پیدا کند.»

اینها برخی از نکات و قواعد مربوط به کلمه "پیدا کردن" در زبان فارسی است. اگر سوال خاص‌تری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. من روز گذشته در حیاط خانه‌ام یک کتاب قدیمی را پیدا کردم.
  2. برای پیدا کردن راه‌حل مناسب، باید به نظرات دیگران نیز گوش دهیم.
  3. او به مدت طولانی دنبال یک شغل مناسب بود تا بالاخره توانست آن را پیدا کند.

واژگان مرتبط: یافتن، کشف کردن، جستن، تشخیص دادن، نمایان ساختن، پی بردن، دریافتن، مکشوف ساختن، رسیدن، سود بردن، نائل شدن، بدست اوردن، نائل شدن به، اندوختن، حاصل کردن، کسب کردن، تحصیل کردن، کسب معاش کردن، دخل کردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری