پیدا کردن
licenseمعنی کلمه پیدا کردن
معنی واژه پیدا کردن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
مختصات:
( ~. کَ دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
291
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
find | detect , discover , gain , acquire , earn , to find
عربی
اكتشاف | اللقية , وجد , اكتشف , وجد نفسه , تحرى , حكم , أدان , بلغ , أصدر حكما , يجد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پیدا کردن" در زبان فارسی یک مرکب فعلی است که به معنای یافتن یا کشف چیزی به کار میرود. در زیر، برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه میشود:
-
قید و قاعدههای زمان:
- "پیدا کردن" میتواند به انواع زمانها صرف شود. به عنوان مثال:
- زمان حال: من چیزی را پیدا میکنم.
- زمان گذشته: من چیزی را پیدا کردم.
- زمان آینده: من چیزی را پیدا خواهم کرد.
- "پیدا کردن" میتواند به انواع زمانها صرف شود. به عنوان مثال:
-
استفاده در جملات:
- این فعل میتواند در جملات مختلف به کار رود:
- «او کتاب را پیدا کرد.»
- «ما دنبال کلید هستیم تا آن را پیدا کنیم.»
- این فعل میتواند در جملات مختلف به کار رود:
-
نحو و ساختار جمله:
- معمولاً "پیدا کردن" به عنوان فعل اصلی در جمله استفاده میشود و ممکن است با مفعول (چیزی که پیدا میشود) همراه باشد:
- «آنها دوستان قدیمیشان را پیدا کردند.»
- معمولاً "پیدا کردن" به عنوان فعل اصلی در جمله استفاده میشود و ممکن است با مفعول (چیزی که پیدا میشود) همراه باشد:
-
قیدهای توصیفی:
- میتوان از قیدهای توصیفی برای توصیف چگونگی پیدا کردن چیزها استفاده کرد:
- «او به سختی توانست کتاب گمشدهاش را پیدا کند.»
- میتوان از قیدهای توصیفی برای توصیف چگونگی پیدا کردن چیزها استفاده کرد:
- نکات نگارشی:
- در نوشتار، توجه به این نکته مهم است که "پیدا کردن" به صورت جداگانه نوشته شود و از بینظمی در نگارش اجتناب شود.
- اگر جملهای به صورت منفی باشد، "پیدا کردن" نیز باید به صورت منفی به کار رود:
- «او نتوانست کتابش را پیدا کند.»
اینها برخی از نکات و قواعد مربوط به کلمه "پیدا کردن" در زبان فارسی است. اگر سوال خاصتری دارید یا به توضیحات بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- من روز گذشته در حیاط خانهام یک کتاب قدیمی را پیدا کردم.
- برای پیدا کردن راهحل مناسب، باید به نظرات دیگران نیز گوش دهیم.
- او به مدت طولانی دنبال یک شغل مناسب بود تا بالاخره توانست آن را پیدا کند.