جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

'abru
honor  |

ابرو

معنی: فراخی خوشرویی ، گشاده رویی .
440 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [پهلوی: abrūk] ‹برو›
مختصات: ( ~. گُ دِ)(ص مر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: 'abru
منبع: فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد: 209
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
honor | brow , canal , credit , effluent , eyebrow , gutter , name , prestige , reputation , runnel , honour
ترکی
kaş
فرانسوی
sourcil
آلمانی
augenbraue
اسپانیایی
ceja
ایتالیایی
sopracciglio
عربی
شرف | احترم , أجل , وفى , وفى بوعده , عامل بإحترام , أضفى شرفا , نفذ , افتخر , ميز , قبل ودفع , احترام , فخر , إجلال , ماء الوجه , طهارة , سمعة حسنة , عفاف , فخارأو فخر , مقام رفيع , درجة الشرف , وسام الشرف
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "ابرو" در زبان فارسی به عنوان یک اسم مؤنث به کار می‌رود. در ادامه، چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه می‌شود:

  1. جنس کلمه: "ابرو" مؤنث است و می‌توان به راحتی از صفات مؤنث برای توصیف آن استفاده کرد. به‌عنوان مثال: ابروی زیبا، ابروی کلفت.

  2. جمع بستن: جمع کلمه "ابرو" به صورت "ابروها" (معمولاً در محاوره "ابروها" گفته می‌شود) است. مثال: "ابروهای او بسیار زیبا هستند."

  3. نقطه‌گذاری: در جملاتی که از کلمه "ابرو" استفاده می‌شود، رعایت قواعد نقطه‌گذاری الزامی است. مثلاً: "او ابروهایش را مرتب کرد."

  4. قیدهای توصیفی: می‌توان از قیدهای توصیفی قبل از "ابرو" استفاده کرد. مثال: "ابروهای زیبا و خوش‌فرم."

  5. ترکیب‌ها: "ابرو" در ترکیب با کلمات دیگر به‌کار می‌رود. مثلاً: "ابروپد" یا "ابروان".

  6. شکل‌های مختلف: گاهی اوقات "ابرو" در اشعار یا متون ادبی به شکل‌های مختلفی مثل "ابروان" یا "ابروی" برای تطابق با وزن شعری یا لحن خاصی دیده می‌شود.

رعایت این نکات در نوشتار و گفتار باعث واضح‌تر و شیواتر شدن عبارات شما می‌شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "ابرو" در جمله آورده شده است:

  1. ابروهای او به شکل زیبایی حالت گرفته است.
  2. او همیشه به مرتب کردن ابروهایش دقت می‌کند.
  3. با یک حرکت سریع، ابروهایش را به سمت بالا برد.
  4. ابروهای ضخیم و مشکی او چهره‌اش را بسیار جذاب کرده است.
  5. او با یک مداد ابرو، ابروهایش را پرتر کرد.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، حاضرم کمک کنم!


واژگان مرتبط: افتخار، احترام، شرف، شرافت، عزت، ناموس، پیشانی، جبین، خط ابرو، سیما، اب رو، کاریز، مجرا، ترعه، ابراه، زه اب، مجراي فاضلاب، اعتبار، نسیه، ستون بستانکار، خوشنامی، فام، فاضل اب، نهر فرعی، گچبری هلالی بالای پنجره، حاجب، جوی، حفره، نام، اسم، تسمیه، نام و شهرت، نام خودمانی، قدر و منزلت، حیثیت، نفوذ، شهرت، سابقه، اشتهار، نیکنامی، نهر کوچک

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری