تفتن
licenseمعنی کلمه تفتن
معنی واژه تفتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم) [قدیمی]
مختصات:
(تَ تَ) [ ع . ] (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد:
930
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
take
ترکی
kızartma
فرانسوی
friture
آلمانی
braten
اسپانیایی
fritura
ایتالیایی
frittura
عربی
أخذ | تناول , حمل , قبل , تطلب , شارك , تعود , استلم , استولى , اقتضى , أسر , اختار , احتل , رافق , بدأ , استعاد , اشترى , أمسك ب , حقق , نال , أدرك , إستحوذ على , استمر , صور , قبل التحدى للمبارزة , الأخذ , صورة , دخل , غنيمة , فاجأ , يأخذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تفتن" در زبان فارسی به معنای گرم کردن یا حرارت دادن است و معمولاً در اصطلاحات خاصی مانند "تفت دادن" به کار میرود، که به معنای سرخ کردن یا گرم کردن مواد غذایی (مانند پیاز، ادویهجات و غیره) است.
برای استفادهی صحیح از این کلمه و نگارش مرتبط با آن، به چند نکته نگارشی و قواعد زبان فارسی توجه کنید:
-
نحو کاربرد: "تفتن" معمولاً به صورت فعل و در زمانهای مختلف به کار میرود. به عنوان مثال:
- زمان حال: "من پیاز را تفت میدهم."
- زمان گذشته: "دیروز پیاز را تفت دادم."
- آینده: "فردا پیاز را تفت میدهم."
-
ترکیبات: این کلمه میتواند با دیگر واژهها ترکیب شود. رایجترین ترکیب آن "تفت دادن" است که به معنای گرم کردن و سرخ کردن است.
-
توافق فاعل و فعل: توجه داشته باشید که فاعل و فعل با یکدیگر همخوانی داشته باشند. به عنوان مثال:
- "من (فاعل) پیاز را تفت میدهم (فعل)."
- استفاده صحیح از حروف اضافه: معمولاً از حرف اضافه "را" بعد از مفعول استفاده میشود. به عنوان مثال:
- "من زعفران را تفت میدهم."
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تفتن" به درستی و به شکل مؤثری در جملات خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در روزهای تابستان، آفتاب به حدی میتافت که حتی سایه درختان هم نمیتوانست خنکای خود را حفظ کند.
- وقتی که غذا را در تابه گذاشتم، بوی خوش ادویهها شروع به تفتن در هوا کرد.
- گاهی اوقات در سفر به کویر، احساس میکنم که دما به حدی بالا میرود که زمین در حال تفتن است.