تمایل

معنی: 1 - اظهار میل و رغبت کردن . 2 - به سوی چیزی کج شدن . 3 - گرایش ، میل . 4 - عاطفه ، احساس .
مترادف1-آرزو، تعشق، توجه، خواهش، دلبستگي، رغبت، علاقه، علقه، عنايت، گرايش، ميل، هوس
متضادتنفر 1- گراييدن، متمايلشدن، ميل كردن 2- خميدگي 3- احساس، عاطفه
انگلیسیtendency, sentiment, inclination, trend, would, disposition, leaning, proclivity, turn, tilt, liking, inclining, preoccupation, declination, gust, anxiety, addiction, appetence, appetency, fantasy, gravitation, hang, nisus, recumbency, roll, streak, tenor, vein, yen
عربیميل، اتجاه، نزعة، قابلية، انحناء، غاية، هدف، غرض
ترکیarzu
فرانسویdésir
آلمانیwunsch
اسپانیاییdeseo
ایتالیاییdesiderio
مرتبطگرایش، میل، استعداد، زمینه، احساس، عاطفه، نیت، ضعف ناشی از احساسات، شیب، انحراف، نهاد، عطف، خمیدگی بجلو و پایین، وضع، مشرب، خواست، حالت، سرشت، طبع، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، تمایل طبیعی بچیز بد، خوی، نوبت، چرخش، گردش، پیچ، تغییر جهت، کجی، پرتاب، مسابقه نیزه سواری، برخورد، شهوت و میل، ذوق، حساسیت، مهر، تعظیم، شیفتگی، کار مقدم، اشغال قبلی، دوری از محوراصلی، باد ناگهانی، انفجار، خوشی، خوش طعمی، خوش مزگی، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اعتیاد، عادت، خو گرفتگی، اعتیاد دادن، ارزو، عطش، فانتزی، وهم، وسواس، نقشه خیالی، جاذبه، قوه جاذبه، کشش، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تقلا، اراده، استراحت، نورد، فهرست، لوله، رگه، خط، ورقه، رگ، نوار یا رگه نواری، فحوا، مفاد، رویه، ورید، سیاهرگ، روش، ین، واحد پول ژاپن، اصرار، رغبت شدید

... ادامه

2927 | 0

مترادف: 1-آرزو، تعشق، توجه، خواهش، دلبستگي، رغبت، علاقه، علقه، عنايت، گرايش، ميل، هوس

متضاد: تنفر 1- گراييدن، متمايلشدن، ميل كردن 2- خميدگي 3- احساس، عاطفه

نمایش تصویر

اطلاعات بیشتر واژه

ترکیب: (اسم مصدر) [عربی]

مختصات: (اِمص .)

الگوی تکیه: WWS

نقش دستوری: اسم

آواشناسی: tamAyol

منبع: فرهنگ فارسی معین

معادل ابجد: 481

شمارگان هجا: 3

دیگر زبان ها

انگلیسی

tendency | sentiment , inclination , trend , would , disposition , leaning , proclivity , turn , tilt , liking , inclining , preoccupation , declination , gust , anxiety , addiction , appetence , appetency , fantasy , gravitation , hang , nisus , recumbency , roll , streak , tenor , vein , yen

ترکی

arzu

فرانسوی

désir

آلمانی

wunsch

اسپانیایی

deseo

ایتالیایی

desiderio

عربی

ميل | اتجاه , نزعة , قابلية , انحناء , غاية , هدف , غرض

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "تمایل" در زبان فارسی به معنای رغبت یا میل به چیزی است و در نوشتار و گفتار به شکل‌های مختلفی استفاده می‌شود. در زیر به چند نکته نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره می‌شود:

استفاده از "تمایل" در جملات: این کلمه معمولاً به عنوان اسم به کار می‌رود و می‌تواند به صورت مفعول در جملات استفاده شود. به عنوان مثال:
- "او تمایل دارد که در این پروژه شرکت کند."
ترکیب‌ها: "تمایل" معمولاً با حروف اضافه یا صفت‌ها ترکیب می‌شود. به عنوان مثال:
- "تمایل به یادگیری"
- "تمایل شدید"
صرف فعل: برای بیان تمایل در زمان‌های مختلف می‌توان از افعالی مثل "داشتن"، "داشت" یا "نشان دادن" استفاده کرد. مثلاً:
- "او تمایل دارد."
- "او تمایل داشت."
نکات نگارشی:
- "تمایل" به عنوان یک اسم غیرقابل شمارش در نظر گرفته می‌شود، بنابراین نمی‌توان آن را به شکل جمع آورد.
- در نوشتار، باید از املای صحیح آن "تمایل" اطمینان حاصل کرد و از اشتباهاتی مانند "تمایل" با "ت" و "ر" پرهیز کرد.
انتخاب واژه: در نوشتار رسمی یا ادبی، می‌توانید از معادل‌های دیگری مانند "رغبت" یا "میل" استفاده کنید، بسته به زمینه و احترام به ساختار زبان.

در مجموع، "تمایل" یک کلمه کاربردی در زبان فارسی است که می‌تواند در زمینه‌های مختلفی مورد استفاده قرار گیرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "تمایل" در جمله آورده شده است:

او تمایل زیادی به یادگیری زبان‌های خارجی دارد.
بچه‌ها به بازی کردن در پارک تمایل بیشتری نشان می‌دهند.
مدیر شرکت تمایل دارد تا پروژه‌های جدیدی را آغاز کند.
من تمایل دارم که در دوره‌های هنری شرکت کنم.
تحقیق نشان می‌دهد که افراد با سن بالاتر تمایل کمتری به تغییر شغل دارند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!

واژگان مرتبط: گرایش، میل، استعداد، زمینه، احساس، عاطفه، نیت، ضعف ناشی از احساسات، شیب، انحراف، نهاد، عطف، خمیدگی بجلو و پایین، وضع، مشرب، خواست، حالت، سرشت، طبع، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، تمایل طبیعی بچیز بد، خوی، نوبت، چرخش، گردش، پیچ، تغییر جهت، کجی، پرتاب، مسابقه نیزه سواری، برخورد، شهوت و میل، ذوق، حساسیت، مهر، تعظیم، شیفتگی، کار مقدم، اشغال قبلی، دوری از محوراصلی، باد ناگهانی، انفجار، خوشی، خوش طعمی، خوش مزگی، اضطراب، نگرانی، تشویش، دلواپسی، اشتیاق، اعتیاد، عادت، خو گرفتگی، اعتیاد دادن، ارزو، عطش، فانتزی، وهم، وسواس، نقشه خیالی، جاذبه، قوه جاذبه، کشش، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تقلا، اراده، استراحت، نورد، فهرست، لوله، رگه، خط، ورقه، رگ، نوار یا رگه نواری، فحوا، مفاد، رویه، ورید، سیاهرگ، روش، ین، واحد پول ژاپن، اصرار، رغبت شدید

فرم ورود

آدرس بخش انتخاب شده

رویداد ها - امتیازات

زیر مجموعه ها

سوالات متداول

تمایل

معنی کلمه تمایل

معنی واژه تمایل

تمایل

اطلاعات بیشتر واژه

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام

تبلیغات توضیحی

تبلیغات موضوعی

تبلیغات تصویری