آزرده

کلمه "آزرده" در زبان فارسی به معنای ناراحت، متاثر یا رنجیده است و در جملات مختلف به کار می‌رود. در اینجا به برخی نکات نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

1. نقش کلمه: "آزرده" به عنوان یک صفت به‌کار می‌رود و می‌تواند حالات انسانی را توصیف کند.

   مثال: او در اثر بی‌احترامی آزرده خاطر شد.

2. توافق در جنس و تعداد: این صفت باید با اسم‌هایی که توصیف می‌کند، از نظر جنس و تعداد هماهنگی داشته باشد.

   مثال:

   • مرد آزرده
   • زن آزرده
   • افراد آزرده

3. نحوه‌ی استفاده در جملات: معمولاً "آزرده" به عنوان توصیف‌کننده در کنار اسم‌ها می‌آید و می‌تواند به حالات یا احساسات افراد اشاره کند.

   مثال:

   • او انسان آزرده‌ای است.
   • آن‌ها از صحبت‌هایش آزرده شدند.

4. ترکیب با حروف اضافی: "آزرده" می‌تواند به‌عنوان صفت در ترکیبات دیگر نیز استفاده شود.

   مثال:

   • آزرده خاطر
   • آزرده دل

5. استفاده در قالب‌های ادبی: این کلمه می‌تواند در شعر و ادبیات فارسی به‌کار رود و احساسات عمیق‌تری را منتقل کند.

   مثال (شعر):

   • دل آزرده من، غم‌ها را به یاد تو دارد.

این نکات می‌تواند به شما در کاربرد صحیح و مؤثر کلمه "آزرده" در نوشته‌های فارسی کمک کند.

البته! در زیر چند مثال از استفاده کلمه "آزرده" در جمله آورده شده است:

1. بعد از اینکه سخنانش را شنید، او به شدت آزرده خاطر شد.
2. دوستش با فدایی نکردن او، احساس آزردگی کرد.
3. مادرش بعد از شنیدن خبر ناگوار آزرده شده بود و نتوانسته بود بخوابد.
4. رفتار بی‌ملاحظه‌ی او باعث شد که بسیاری از دوستانش آزرده شوند.
5. آن نامه آزرده‌اش کرد و او نمی‌خواست دوباره به آن موضوع فکر کند.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!