جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mordan
die  |

مردن

معنی: 1-اسم  
2- ارتحال، رحلت، فنا، فوت، مرگ، ممات، موت، وفات  
3- جان باختن، رخت بربستن، قالب تهي كردن، درگذشتن، فوت كردن، وفات يافتن  
4- تلف شدن  
5- سقط شدن، نفله شدن
≠ در حيات بودن، زيستن  
1- نابود شدن، از بين رفتن  
2- خاموش شدن (چراغ، آت
1243 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر لازم) [پهلوی: murtan]
مختصات: (مُ دَ) [ په . ] (مص ل .)
آواشناسی:
منبع: واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد: 294
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
die | drop off , demise , die down , perish , pass out , knock off , pass away , go off , be slain , be killed , decease , expire , pop off , fall asleep , kick the bucket , take the ferry , give up the ghost , go off the hooks , go to glory , go west , join the great majority , pass beyond the veil , peg out , snuff it , go the way of all flesh , pay the debt of nature , shuffle off this mortal coil , be gathered to one's father , breathe one's last , cash in one's chips , go to one's grave , go to one's last account , go to one's last resting place , go to one's long home , go to one's long rest , hand in one's checks , hand in one's dinner pail , lay down one's life , pop one's clogs , turn up one's toes , yield one's breath
عربی
مات | تخمد , تحرق شوقا , أصبح لا مباليا , أصبح أقل تعرضا , مات من الجوع , موت
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مردن" در زبان فارسی به معنای فوت کردن یا جان دادن است و در جملات مختلف می‌تواند به صورت‌های مختلفی به کار رود. در زیر برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه ارائه شده است:

  1. فعل simplicité: "مردن" یک فعل ناگوار است و به حالت‌های مختلف صرف می‌شود. به عنوان مثال:

    • من می‌میرم
    • تو می‌میری
    • او می‌میرد
    • ما می‌میریم
    • شما می‌میرید
    • آنها می‌میرند
  2. زمان‌ها: این فعل می‌تواند در زمان‌های مختلف صرف شود، از جمله:

    • حال: می‌میرم
    • گذشته: مرد
    • آینده: خواهم مرد
  3. ساختار جملات: این واژه می‌تواند در جملات مختلف به کار رود و با جملات توصیفی یا توجیهی همراه شود. مثلاً:

    • او در سال گذشته مرد.
    • انسان‌ها در نهایت می‌میرند.
  4. به کارگیری در عبارات و اصطلاحات: "مردن" می‌تواند در ترکیبات و عبارات خاصی مانند "مردن از ترس" یا "مردن از خنده" به کار برود.

  5. نگارش درست: هنگام نوشتن این کلمه توجه داشته باشید که نوشته شما دقیق و بدون غلط املایی باشد. همچنین در نگارش متن‌های ادبی یا رسمی، به استفاده از تصاویر ادبی مرتبط با این واژه توجه کنید.

  6. مضامین و کاربردها: در نوشته‌های ادبی، فلسفی یا حتی علمی، موضوع مرگ یکی از مفاهیم مهم است و "مردن" ممکن است به شکل نمادین یا واقع‌گرایانه استفاده شود.

با رعایت این قواعد و نکات، می‌توانید در نگارش و استفاده از کلمه "مردن" دقت بیشتری داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او خیلی زود از دنیا رفت و همه را در اندوه فرو برد.
  2. برخی از فرهنگ‌ها به مراسم‌های خاصی برای بزرگداشت یاد عزیزانی که مرده‌اند، اهمیت می‌دهند.
  3. همیشه به یاد داشته باشیم که زندگی کوتاه است و باید از هر لحظه‌اش بهره ببریم، زیرا هیچ‌کس نمی‌داند کی مردن او فرامی‌رسد.

واژگان مرتبط: جان دادن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، بخواب رفتن، وفات یافتن، انتقال دادن، تحلیل رفتن، روبزوال نهادن، نابود کردن، هلاک شدن، ناگهان بیهوش شدن، دست کشیدن از، از کار دست کشیدن، کشتن، در رفتن، بیرون رفتن، اب شدن، منقضی شدن، سپری شدن، بانتها رسیدن، بپایان رسیدن، دم براوردن، ناگهان ناپدید شدن، جیم شدن، ترکیدن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری