مطیع
licenseمعنی کلمه مطیع
معنی واژه مطیع
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی]
مختصات:
(مُ) [ ع . ] (اِ فا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
moti'
منبع:
واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد:
129
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
docile | obedient , submissive , subject , subordinate , conformable , dutiful , biddable , duteous , limber , observing
ترکی
itaatkâr
فرانسوی
soumis
آلمانی
unterwürfig
اسپانیایی
sumiso
ایتالیایی
sottomesso
عربی
منصاع | طيع , سهل الإنقياد , راغب في التعليم , قابل للتعليم
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مطیع" در زبان فارسی به معنای "اتباع کننده" یا "فرمانبردار" است. این کلمه به لحاظ نگارشی و دستوری دارای قواعد خاصی است که در زیر به برخی از آنها اشاره میکنم:
-
نگارش:
- "مطیع" بهصورت کامل و بدون هیچگونه تغییر نوشتاری باید نوشته شود.
-
نوع کلمه:
- "مطیع" یک اسم و همچنین صفت است و میتواند به عنوان صفت در جملات توصیفی به کار رود.
-
صرف و نحو:
- این کلمه معمولاً به عنوان صفت مفعولی به کار میرود و میتواند با دلیل و توضیحاتی همراه باشد.
- مثال: "او یک فرد مطیع است."
-
نکات نگارشی:
- در جملات رسمی یا نوشتاری، توجه به لحن و نوع جمله در به کارگیری "مطیع" ضروری است. مثلاً در جملات توصیفی بهتر است بهطور واضح بیان شود که چه کسی یا چه چیزی مطیع است.
- استفاده در جملات:
- "او مطیع دستورات والدینش است."
- "افراد مطیع غالباً به سرعت مورد اعتماد قرار میگیرند."
استفاده صحیح از کلمه "مطیع" در جملات و موقعیتهای مناسب میتواند به انتقال مفاهیم بهطور شفاف کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- او همیشه در برابر والدینش مطیع بود و به نظرات آنها احترام میگذاشت.
- حیوانات به طبیعت مطیع هستند و به طور غریزی رفتارهای خود را با شرایط محیطی تطبیق میدهند.
- برای موفقیت در یک گروه، لازم است که اعضا با یکدیگر مطیع و همکار باشند.