جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "بخشیدن" به معنای عطا کردن یا واگذار کردن چیزی به دیگری است و در زبان فارسی قواعد و نکات نگارشی خاصی دارد. در ادامه به چند نکته دربارهی استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنیم:
اساس واژه: "بخشیدن" از ریشه "بخش" به معنای قسمت یا سهم است و به واگذاری و عطا کردن اشاره دارد.
صرف فعل: "بخشیدن" یک فعل است که به شکلهای مختلفی صرف میشود. برای مثال:
من میبخشم
تو میبخشی
او میبخشد
ما میبخشیم
نحوه استفاده: این کلمه معمولاً به همراه مفعول به کار میرود. به عنوان مثال:
من کتاب را به او بخشیدم.
او محبت را به دوستانش بخشید.
نکات نگارشی:
در نوشتار رسمی، بهتر است از بیانهای صریح و بدون ابهام استفاده کنید.
در زمان استفاده از این کلمه، رعایت علائم نگارشی مانند ویرگول (،) و نقطه (.) بسیار مهم است.
معادلها و کاربردها: بسته به زمینه و مفهوم، ممکن است معادلهای دیگری مانند "عطا کردن"، "هدیه دادن" و "واگذار کردن" نیز مناسب باشند.
با رعایت این قواعد و نکات، میتوانید به طور صحیح از کلمه "بخشیدن" در نوشتار و مکالمات خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من تصمیم گرفتم به دوستم که ناراحتش کردهام، عذرخواهی کنم و از او بخواهم که مرا ببخشد.
او همیشه سعی میکند با بخشیدن اشتباهات دیگران، کینه را از دلش پاک کند.
بخشیدن دیگران نه تنها به آنها کمک میکند، بلکه آرامش و راحتی را نیز برای خود ما به ارمغان میآورد.
واژگان مترادف و متضاد
واژگان مرتبط: ارائه دادن، رساندن، شرح دادن، عفو کردن، تبرئه کردن، امرزیدن، هدیه دادن، اهداء کردن، هبه کردن، خرد شدن، معاف کردن، پول رسانیدن، وجه فرستادن، فاش کردن، بخشیدن به، پوشیدن، وادار کردن، پوشاندن، اراستن، عطاء کردن، باطل کردن، باطل شدن، توزیع کردن، معذرت خواستن، دریغ داشتن، چشم پوشیدن از، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، چشم پوشی کردن از، اغماض کردن، اعطا کردن، تصدیق کردن، مسلم گرفتن، پیشکش کردن، دارای استعداد کردن، اعلام بی تقصیری کردن، مبرا کردن، بری الذمه کردن، پاک کردن، مغفرت کردن، روسفید کردن، ازاد کردن، مرخص کردن، توصیح کردن، واگذاردن، رفتن، صرف نظر کردن، تسهیم کردن، سهم بندی کردن، معرفی کردن، عرضه داشتن، تقدیم داشتن، امتیاز مخصوصی اعطا کردن، تسلیم شدن، تفویض کردن، لطفا حاضر شدن، پذیرفتن، عطاکردن