جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
want|ask , desire , solicit , wish , require , beg , bone , call , choose , desiderate , intend , invite , invocate , will
ترکی
sormak
فرانسوی
demander
آلمانی
fragen
اسپانیایی
preguntar
ایتالیایی
chiedere
عربی
عوز|حاجة , فقر , نقيصة , عيب , موطن ضعف , أراد , رغب , تطلب , احتاج , تاق , تعين , طارد , أصبح فريسة الفاقة , يريد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "خواستن" در زبان فارسی به معنی طلب کردن یا آرزو داشتن است و به عنوان یکی از فعلهای بنیادی در فارسی مورد استفاده قرار میگیرد. در زیر برخی از نکات مربوط به قواعد فارسی و نگارشی این کلمه بیان شده است:
1. صرف فعل "خواستن"
فعل «خواستن» به شکلهای مختلفی صرف میشود. به عنوان مثال:
زمان حال: میخواهم، میخواهی، میخواهد
زمان گذشته: خواستم، خواستی، خواست
زمان آینده: خواهم خواست، خواهی خواست، خواهد خواست
2. استفاده در جملات
سازماندهی جملات با این فعل به شکلهای مختلفی میتواند انجام شود:
جمله خبری: «من کتاب را میخواهم.»
جمله سؤالی: «آیا تو کمک مرا میخواهی؟»
جمله شرطی: «اگر تو بخواهی، میتوانیم برویم.»
3. قیدهای زمان و مکان
به راحتی میتوان از قیدهای مختلف برای نشان دادن زمان و مکان استفاده کرد:
«من امروز این کتاب را میخواهم.»
«او در این فصل میخواهد مسافرت کند.»
4. استفاده از اسم و صفت
فعل خواستن میتواند با اسمها و صفات مختلف ترکیب شود:
«من عشق را میخواهم.»
«او آرامش را میخواهد.»
5. نکات نگارشی
نقطهگذاری: در پایان جملات جداگانه باید از نقطه استفاده شود.
ویرگول: در جملات پیچیده، به ویژه قبل و بعد از قیدها و عباراتی که توضیح میدهند، از ویرگول استفاده شود.
6. نکات ادبی
استفاده از "خواستن" در شعر و نثر فارسی نیز فراوان است و اغلب به عنوان نماد آرزوها و تمناها به کار میرود.
این نکات میتوانند به درک و استفاده صحیح از کلمه "خواستن" در زبان فارسی کمک کنند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
من همیشه خواستن داشتم که در یک سفر دور دنیا شرکت کنم.
او خواستن داشت تا مهارتهای جدیدی را یاد بگیرد و به رشد خود ادامه دهد.
خواستن برای رسیدن به اهداف بزرگ، نیازمند تلاش و پشتکار است.
واژگان مترادف و متضاد
واژگان مرتبط: نداشتن، لازم داشتن، نیازمند بودن به، کم داشتن، فاقد بودن، پرسیدن، سوال کردن، جویا شدن، طلب کردن، طلبیدن، میل داشتن، تمایل داشتن، ارزو کردن، التماس کردن، خواستاربودن، درخواست کردن، جلب کردن، تشجیع کردن، ارزو داشتن، نیاز داشتن، لازم بودن، لازم دانستن، مستلزم بودن، خواهش کردن، گدایی کردن، استدعاء کردن، گرفتن یا برداشتن، تقاضا کردن، صدا زدن، نامیدن، فرا خواندن، احضار کردن، ملقب کردن، انتخاب کردن، گزیدن، برگزیدن، پسندیدن، جدا کردن، قصد داشتن، خیال داشتن، بر آن بودن، دعوت کردن، خواندن، وعده گرفتن، مهمان کردن، دعا کردن به، استمداد کردن از، دعا خواندن، اراده کردن، وصیت کردن، میل کردن، فعل کمکی'خواهم'