جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

zende
alive  |

زنده

معنی: جاندار، حي، موجود، هست
≠ مرده، ميت
2296 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [پهلوی: zandak] ‹زند›
مختصات: ( ~. دِ) (ص مر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: zende
منبع: واژگان مترادف و متضاد
معادل ابجد: 66
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
alive | living , live , vivid , lively , fresh , quick
ترکی
canlı
فرانسوی
vivant
آلمانی
lebendig
اسپانیایی
vivo
ایتالیایی
vivo
عربی
على قيد الحياة | حي , ناشط
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "زنده" در زبان فارسی به عنوان یک صفت به کار می‌رود و معانی متنوعی دارد. در ادامه به نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه پرداخته می‌شود:

  1. استفاده به عنوان صفت:

    • "زنده" می‌تواند به معنای حیات و زندگی باشد. به عنوان مثال: "پرنده زنده است."
  2. نقطه‌گذاری:

    • اگر "زنده" در پایان جمله یا بعد از علامت‌گذاری مثل ویرگول یا نقطه استفاده شود، باید به قواعد مربوط به فاصله‌گذاری توجه کرد. مثلاً: "او زنده است، اما..."
  3. ترکیب با دیگر واژه‌ها:

    • "زنده" می‌تواند با دیگر واژه‌ها ترکیب شود. مثل: "زندگی زنده" یا "موجود زنده".
  4. تفاوت با کلمات مشابه:

    • باید دقت شود که "زنده" با کلماتی نظیر "مرده" یا "غیرزنده" در تضاد است و در استفاده از آن باید به بافت و مفهوم توجه کرد.
  5. اشکال نوشتاری:

    • "زنده" به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپ می‌شود و از املای اشتباه آن پرهیز شود.
  6. معانی استعاری:
    • در زبان فارسی "زنده" می‌تواند معانی استعاری نیز داشته باشد. به عنوان مثال، مرگ احساسات یا افکار نیز در برخی متون به زنده بودن یا مرده بودن نسبت داده می‌شود.

این نکات می‌تواند به شما در استفاده صحیح و مؤثر از کلمه "زنده" کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "زنده" در جمله آورده‌ام:

  1. این گل‌های تازه به رنگ‌های مختلف، زنده و شاداب به نظر می‌رسند.
  2. او هر روز صبح به تمرینات ورزشی می‌رود تا همیشه سرحال و زنده بماند.
  3. روباه قهوه‌ای زنده‌ای در جنگل مشاهده شد که به دنبال طعمه‌اش می‌گشت.
  4. این کتاب به روایت داستان‌هایی از زندگی انسان‌های زنده و چالش‌های آنها می‌پردازد.
  5. طبیعت به واسطهٔ بارش باران‌های بهاری دوباره زنده و سرسبز شده است.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: در قید حیات، سرزنده، روشن، حساس، حی، جاودان، دایر، موثر، واضح، سرحال، خرم، جالب توجه، سبک، با سرور وشعف، با روح، تازه، شیرین، تر و تازه، تازه نفس، سبز، سریع، فوری، تند، چابک، فرز

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری