جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
کلمه "سرسخت" در زبان فارسی به معنای مقاوم، محکم و غیرقابل تغییر است و در قالبهای مختلفی میتواند استفاده شود. قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه به شرح زیر است:
املا: کلمه "سرسخت" به صورت متصل نوشته میشود و هیچگونه فاصلهای بین دو جزء آن وجود ندارد.
نقطهگذاری: زمانی که "سرسخت" در میان جملات استفاده میشود، باید مانند سایر کلمات با رعایت قواعد نقطهگذاری عمل کرد. به عنوان مثال:
"او سرسخت است و هرگز تسلیم نمیشود."
صفت: "سرسخت" به عنوان یک صفت میتواند قبل یا بعد از اسم بیاید:
-دوران نوجوانیاش را با سرسختی گذرانده بود.
او یک سرسخت بود.
ترکیبات: "سرسخت" میتواند به عنوان جزء ترکیبات دیگر نیز به کار رود، مثل "سرسختی" که به معنای ویژگی یا حالت سرسخت بودن است:
سرسختی او در مواجهه با مشکلات ستودنی است.
فعل: این کلمه را میتوان در جملات گوناگون به کار برد و با فعلهای مختلف همراه ساخت:
او به سرسختی در پی اهدافش است.
با رعایت این نکات و قواعد، میتوان به درستی از کلمه "سرسخت" در نوشتهها و گفتوگوها استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند جمله با کلمه "سرسخت" آورده شده است:
علی همیشه در درس خواندن سرسخت بوده و هیچگاه از تلاش دست نکشیده است.
آن تیم ورزشی با روحیهای سرسخت توانست قهرمانی مسابقات را به دست آورد.
او با سرسختی به دنبال تحقق آرزوهایش است و هیچ مانعی نمیتواند او را متوقف کند.
در شرایط دشوار، شخصیت سرسخت او به کمکش آمد و او را از بحران نجات داد.
این کتاب داستانی دربارهٔ یک زن سرسخت است که علیه تمام مشکلات زندگیاش مبارزه کرده است.
اگر مثالهای بیشتری نیاز دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
واژگان مترادف و متضاد
واژگان مرتبط: سر سخت، محکم، سفت، استوار، مستحکم، چسبنده، خیره، سمج، لجوج، کله شق، خیره سر، سرکش، سخت، یک دنده، ترشرو، دشوار، خشن، شدید، مصر، بادوام، دلیر، جسور، بردبار، پرطاقت، لجباز، خود سر، خود رای، متحمل، شکیبا، معاند، یاغی، نپذیرنده، تسلیم نشو، کله خر، مقاوم، گردن کش، اعاشه کننده، با نشاط، دارای سرور و نشاط، سرزنده، خوشدل، زرنگ، خوشحال، زنده، واضح، روشن، سرحال، خرم، سگ خو، سخت گیر، گاز گیر، سخت گاز گرفته شده، خود پسند، خود ستا، گردن کلفت، زه، نخ تابیده، پارچه محکم و دارای نختابیده