راحت
license
98
1667
100
معنی کلمه راحت
معنی واژه راحت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آرام، آسوده، ساكت، فارغ، فارغ البال، فارغ بال 2- آسايش، آسودگي، استراحت، سلامت، عيش، فراغ | ||
متضاد | ناراحت، مشقت | ||
انگلیسی | comfortable, convenient, well, comfy, straight, cozy, cuddly, placid, homelike, snug, beforehand, cosy, light-handed, comfort, tranquility, tranquillity | ||
عربی | مريح، مرتاح، مستريح، وثير | ||
ترکی | rahat | ||
فرانسوی | confortable | ||
آلمانی | komfortabel | ||
اسپانیایی | cómodo | ||
ایتالیایی | comodo | ||
مرتبط | مناسب، راه دست، خوب، خوش، بسیار خوب، سالم، تندرست، مستقیم، راست، درست، صریح، مرتب، دنج، گرم و نرم، ارام، متین، خانگی، امن و امان، اماده و مجهز، راحت واسوده، اماده، مقتدر، سبک دست، ماهر، تردست، اسان، مایه تسلی، اسایش، اسودگی، ارامش، سکون، اسایش خاطر، راح | ||
واژه | راحت | ||
معادل ابجد | 609 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | rāhat | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: راحة] | ||
مختصات | (حَ) [ ع . راحة ] (اِمص .) | ||
آواشناسی | rAhat | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی راحت | ||
پخش صوت |
آسان - آرام - آسایش - آسوده - ساده
1- آرام، آسوده، ساكت، فارغ، فارغ البال، فارغ بال
2- آسايش، آسودگي، استراحت، سلامت، عيش، فراغ
ناراحت، مشقت
comfortable, convenient, well, comfy, straight, cozy, cuddly, placid, homelike, snug, beforehand, cosy, light-handed, comfort, tranquility, tranquillity
مريح، مرتاح، مستريح، وثير
rahat
confortable
komfortabel
cómodo
comodo
مناسب، راه دست، خوب، خوش، بسیار خوب، سالم، تندرست، مستقیم، راست، درست، صریح، مرتب، دنج، گرم و نرم، ارام، متین، خانگی، امن و امان، اماده و مجهز، راحت واسوده، اماده، مقتدر، سبک دست، ماهر، تردست، اسان، مایه تسلی، اسایش، اسودگی، ارامش، سکون، اسایش خاطر، راح