تعلیم
licenseمعنی کلمه تعلیم
معنی واژه تعلیم
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- آموزش، پرورش، تربيت | ||
متضاد | تعلم 1- درس 2- مدرسي 3- ياد 4- بارآوردن، پروراندن، پروردن، پرورش دادن، تربيت كردن | ||
انگلیسی | training, teaching, schooling, doctrine, pedagogy, didactics, tuition, edification, tuitional | ||
عربی | تدريب، تدرب، تمرين، توجيه، ترويض، فترة تدريبية | ||
ترکی | Öğretim | ||
فرانسوی | enseignement | ||
آلمانی | lehren | ||
اسپانیایی | enseñando | ||
ایتالیایی | insegnamento | ||
مرتبط | اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، کسب دانش، اصول، مکتب، طریقت، حکمت، گفته، تربیت، فن تعلیم، فن اموزش وپرورش کودک، للگی، نواموزی، شهریه، حق تدریس، اموزانه، عبرت، تهذیب، تقدیس، تهذیب اخلاق | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «تعلیم» در زبان فارسی به معنای یاد دادن و آموزش دادن است. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه «تعلیم» در نوشتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | تعلیم | ||
معادل ابجد | 550 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | ta'lim | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ) [ ع . ] (مص م .) | ||
آواشناسی | ta'lim | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تعلیم | ||
پخش صوت |
آموزش - آموختن - آموزاندن - آموزه - یاد دادن کلمه «تعلیم» در زبان فارسی به معنای یاد دادن و آموزش دادن است. در اینجا به برخی از قواعد نگارشی و گرامری مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتن: «تعلیم» با حرف «ت» شروع میشود و به شکل صحیح باید نوشته شود. توجه به درستنویسی این کلمه مهم است. نقطهگذاری: اگر کلمه «تعلیم» در وسط جمله بیاید، بر اساس قواعد نگارشی، باید به نحوی تحت تأثیر نقاط و علائم نگارشی دیگر قرار گیرد. به عنوان مثال: جمعسازی: «تعلیم» واژهای غیرقابل جمع است اما میتوان از کلمات دیگری مانند «تعلیمات» برای جمع استفاده کرد. مثلاً: در جمله: در جملات مختلف میتوان از کلمه «تعلیم» در موقعیتهای متعددی استفاده کرد. به عنوان مثال: با رعایت این نکات، میتوانید به درستی و زیبایی از کلمه «تعلیم» در نوشتار خود استفاده کنید.
1- آموزش، پرورش، تربيت
تعلم
1- درس
2- مدرسي
3- ياد
4- بارآوردن، پروراندن، پروردن، پرورش دادن، تربيت كردن
training, teaching, schooling, doctrine, pedagogy, didactics, tuition, edification, tuitional
تدريب، تدرب، تمرين، توجيه، ترويض، فترة تدريبية
Öğretim
enseignement
lehren
enseñando
insegnamento
اموزش، تحصیل، تدریس، مشق، کسب دانش، اصول، مکتب، طریقت، حکمت، گفته، تربیت، فن تعلیم، فن اموزش وپرورش کودک، للگی، نواموزی، شهریه، حق تدریس، اموزانه، عبرت، تهذیب، تقدیس، تهذیب اخلاق