تشابه
license
98
1667
100
معنی کلمه تشابه
معنی واژه تشابه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تجانس، شباهت، مانندگي، مشابهت، همانندي، همساني، يكساني 2- شبيه بودن، همانند بودن | ||
متضاد | تخالف، اختلاف، تفاوت | ||
انگلیسی | similarity, resemblance, correspondence, likeness, symmetry, correspondency, homogeny, simile | ||
عربی | تشابه، تماثل، شبه، مضارعة | ||
ترکی | benzerlik | ||
فرانسوی | similarité | ||
آلمانی | Ähnlichkeit | ||
اسپانیایی | semejanza | ||
ایتالیایی | somiglianza | ||
مرتبط | همانندی، همسانی، مطابقت، مانند بودن، همشکلی، مکاتبات، مکاتبه، تناظر، مراسلات، شبیه، شکل، تصویر، تقارن، قرینه، تناسب، همسازی، هم جور، ارتباط، ایجاد جنسی شبیه خود، همانندی در نتیجه داشتن یک اصل، تشبیه، استعاره، صنعت تشبیه | ||
واژه | تشابه | ||
معادل ابجد | 708 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | tašāboh | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (تَ بُ) (مص ل .) | ||
آواشناسی | taSAboh | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تشابه | ||
پخش صوت |
همانندی - همگونی - همسانی - مانندگی
1- تجانس، شباهت، مانندگي، مشابهت، همانندي، همساني، يكساني
2- شبيه بودن، همانند بودن
تخالف، اختلاف، تفاوت
similarity, resemblance, correspondence, likeness, symmetry, correspondency, homogeny, simile
تشابه، تماثل، شبه، مضارعة
benzerlik
similarité
Ähnlichkeit
semejanza
somiglianza
همانندی، همسانی، مطابقت، مانند بودن، همشکلی، مکاتبات، مکاتبه، تناظر، مراسلات، شبیه، شکل، تصویر، تقارن، قرینه، تناسب، همسازی، هم جور، ارتباط، ایجاد جنسی شبیه خود، همانندی در نتیجه داشتن یک اصل، تشبیه، استعاره، صنعت تشبیه