مافوق
licenseمعنی کلمه مافوق
معنی واژه مافوق
māfo[w]q
مافوق
مترادف:
1- ارشد، بالادست، رئيس
2- برتر، بالاتر
3- بالا
4- ورا
متضاد:
زيردست، مادون
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم، صفت) [عربی: مافوقَ]
مختصات:
(فَ) [ ع . ] (ص .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ واژههای سره
معادل ابجد:
227
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
متفوق | أعلى , أفضل , أسمى , أرفع مقاما , ممتاز , فاخر , أجدر , أعظم نفوذا , راجح , أهم , أشمل , أعم , متشامخ , مترفع , بارع , المتفوق , الأفضل منزلة , رئيس دير , ولي الأمر , الأرفع مقاما , أرقى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "مافوق" به معنای بالاتر از چیز یا شخصی است و در زبان فارسی به عنوان یک صفت و قید استفاده میشود. در زیر به نکاتی دربارهی این کلمه و قواعد نگارشی مرتبط با آن اشاره میکنم:
قواعد نگارشی
-
نوشتن درست: کلمه "مافوق" به شکل درست و بدون فاصله یا تداخل با کلمات دیگر نوشته میشود.
-
استفاده در جمله: مافوق معمولاً بهعنوان قید یا صفت مورد استفاده قرار میگیرد. به عنوان مثال:
- "او در این سازمان مافوق خود را احترام میگذارد."
- "این پروژه مافوق پروژههای قبلی ما بود."
-
ترکیب با واژهها: میتوان این کلمه را با واژههایی دیگر ترکیب کرد. به عنوان مثال:
- مافوقالذکر (بالا ذکر شده)
- مافوق تصور (بالاتر از تصور)
-
تلفظ: تلفظ کلمه "مافوق" به صورت "مَا فُوق" است و توجه به تاکید و لحن هنگام صحبت مهم است.
- نکات معنایی: توجه داشته باشید که مافوق به معنای مقام، حالت، یا موقعیت بالاتر است و معمولا در موقعیتهای رسمی و علمی و همچنین در متون اداری به کار میرود.
مثالهای کاربردی:
- "در این کنفرانس، او به عنوان مافوق علمی معرفی شد."
- "احترام به مافوق یکی از اصول کاری در این سازمان است."
اگر سوال یا نکتهی خاصی دربارهی استفاده از کلمه "مافوق" دارید، لطفاً بفرمایید!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در جلسهی امروز، مدیر مافوق از پیشرفت پروژهها گزارش داد.
- او با تلاش و کوشش فراوان توانست به مقام مافوق خود برسد.
- در هر سازمان، احترام به مافوق و همکاران از اصول مهم همکاری محسوب میشود.