داخلی
licenseمعنی کلمه داخلی
معنی واژه داخلی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اندروني، داخله، دروني | ||
متضاد | بيروني، خارجي | ||
انگلیسی | internal, interior, inner, indoor, inward, territorial, innate, esoteric, ben | ||
عربی | داخلي، باطني، ذاتي، معد للاستعمال عن طريق المعد | ||
ترکی | dahili | ||
فرانسوی | interne | ||
آلمانی | intern | ||
اسپانیایی | interno | ||
ایتالیایی | interno | ||
مرتبط | درونی، باطنی، ناشی از درون، دور از مرز، دور از کرانه، تویی، روحی، خودمانی، خانگی، زیر سقف، معنوی، ذاتی، ارضی، منطقهای، محلی، زمینی، فطری، غریزی، طبیعی، رمزی، محرمانه، مبهم، سری، داخل | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "داخلی" در زبان فارسی به معنای "درون" یا "داخله" است و در جملات مختلف به کار میرود. این کلمه میتواند به عنوان صفت، اسم، یا قید استفاده شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این قواعد و نکات، استفاده از کلمه "داخلی" میتواند واضح و مؤثر باشد. | ||
واژه | داخلی | ||
معادل ابجد | 645 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | dāxeli | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت نسبی، منسوب به داخل) [عربی. فارسی] | ||
مختصات | (خِ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) | ||
آواشناسی | dAxeli | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی داخلی | ||
پخش صوت |
درونی - خانگی کلمه "داخلی" در زبان فارسی به معنای "درون" یا "داخله" است و در جملات مختلف به کار میرود. این کلمه میتواند به عنوان صفت، اسم، یا قید استفاده شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میشود: استفاده به عنوان صفت: "داخلی" میتواند به عنوان صفت برای توصیف اسمها به کار رود. مثلاً: استفاده به عنوان اسم: در برخی موارد، "داخلی" میتواند به عنوان یک اسم مستقل به کار رود. مثلاً: معنی و مفهوم: هنگام استفاده از "داخلی"، توجه کنید که با چه کلمهای ترکیب میشود تا معنای درست و دقیقی به دست آید. مثلاً "مشکلات داخلی" به معنای مشکلاتی است که در درون یک سازمان یا کشور وجود دارد. علامتگذاری: در متون رسمی، حواستان به فاصلهگذاری و استفاده مناسب از ویرگول یا نقطه در اطراف کلمه "داخلی" باشد تا از ابهام جلوگیری شود. با رعایت این قواعد و نکات، استفاده از کلمه "داخلی" میتواند واضح و مؤثر باشد.
اندروني، داخله، دروني
بيروني، خارجي
internal, interior, inner, indoor, inward, territorial, innate, esoteric, ben
داخلي، باطني، ذاتي، معد للاستعمال عن طريق المعد
dahili
interne
intern
interno
interno
درونی، باطنی، ناشی از درون، دور از مرز، دور از کرانه، تویی، روحی، خودمانی، خانگی، زیر سقف، معنوی، ذاتی، ارضی، منطقهای، محلی، زمینی، فطری، غریزی، طبیعی، رمزی، محرمانه، مبهم، سری، داخل