باطل
licenseمعنی کلمه باطل
معنی واژه باطل
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | اسم، بيمعني، ناحق، نادرست، غلط، ناراست، ناصواب، ابطال، فسخ، لغو، ملغا ، بيكاره، عاطل ، بيفايده، بيهوده، مهمل ، ضايع ، عبث ، دروغ، غيرواقعي ، بياعتبار، نامعتبر | ||
متضاد | حق، راست، صواب حق، صواب 1- بياعتبار، نامعتبر | ||
انگلیسی | void, invalid, vain, null, inoperative, futile, false | ||
عربی | لاغ، باطل، خال، فاسد، شاغر، عقيم، فراغ، فرغ، فسخ، ألغى عقدا، أبطل، فارغ | ||
ترکی | geçersiz | ||
فرانسوی | vide | ||
آلمانی | leere | ||
اسپانیایی | vacío | ||
ایتالیایی | vuoto | ||
مرتبط | خالی، بی اعتبار، تهی، عاری، پوچ، علیل، ناتوان، بیهوده، بی فایده، بی ارزش، بلااثر، غیر عملی، غیر موثر، بی اثر، خنثی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "باطل" به معنای نادرست، بیاعتبار، یا غیرمعتبر است و در زبان فارسی بهطور گستردهای استفاده میشود. در اینجا به بررسی قواعد نگارش و استفاده از این کلمه میپردازیم: قواعد نگارشی:
نکات کاربردی:
جمعبندی:استفاده از کلمه "باطل" در زبان فارسی با رعایت قواعد نگارشی و زمینههای مختلف معنایی آن میتواند به دقت بیان مفاهیم کمک کند. | ||
واژه | باطل | ||
معادل ابجد | 42 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | bātel | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی، مقابلِ حق، جمع: اَباطیل] | ||
مختصات | (طِ) [ ع . ] (ص .) | ||
آواشناسی | bAtel | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی باطل | ||
پخش صوت |
پوچ - بی هوده - بیهوده - تباه - نادرست کلمه "باطل" به معنای نادرست، بیاعتبار، یا غیرمعتبر است و در زبان فارسی بهطور گستردهای استفاده میشود. در اینجا به بررسی قواعد نگارش و استفاده از این کلمه میپردازیم: استفاده صحیح: کلمه "باطل" به عنوان صفت به معنای نادرست یا غیرمعتبر بهکار میرود. میتوان آن را در جملات بهصورت زیر بهکار برد: جمع و مفرد: این کلمه بهطور معمول بهصورت مفرد استفاده میشود، اما میتوان از شکل جمع آن (باطلها) نیز در موارد خاصی استفاده کرد. بهعنوان مثال: ادامه عبارات: کلمه "باطل" میتواند با دیگر کلمات ترکیب شود، مانند: استفاده از کلمه "باطل" در زبان فارسی با رعایت قواعد نگارشی و زمینههای مختلف معنایی آن میتواند به دقت بیان مفاهیم کمک کند.
اسم، بيمعني، ناحق، نادرست، غلط، ناراست، ناصواب، ابطال، فسخ، لغو، ملغا ، بيكاره، عاطل ، بيفايده، بيهوده، مهمل ، ضايع ، عبث ، دروغ، غيرواقعي ، بياعتبار، نامعتبر
حق، راست، صواب حق، صواب
1- بياعتبار، نامعتبر
void, invalid, vain, null, inoperative, futile, false
لاغ، باطل، خال، فاسد، شاغر، عقيم، فراغ، فرغ، فسخ، ألغى عقدا، أبطل، فارغ
geçersiz
vide
leere
vacío
vuoto
خالی، بی اعتبار، تهی، عاری، پوچ، علیل، ناتوان، بیهوده، بی فایده، بی ارزش، بلااثر، غیر عملی، غیر موثر، بی اثر، خنثیقواعد نگارشی:
نکات کاربردی:
جمعبندی: