استفاده
licenseمعنی کلمه استفاده
معنی واژه استفاده
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استعمال، كاربرد 2- بهرهجويي، بهرهگيري، بهرهوري، تمتع، سود، فايدهستاني | ||
متضاد | زيان، ضرر | ||
انگلیسی | use, usage, utilization, application, benefit, avail, acquisition, beneficiary, gain | ||
عربی | استخدم، استعمل، عامل، إستفاد من إستعمال، دمن الخمر، استعمال، فائدة، نفع، منفعة، عرف، ضرورة، ميل، ولوع، يستخدم | ||
ترکی | kullanmak | ||
فرانسوی | utiliser | ||
آلمانی | verwenden | ||
اسپانیایی | usar | ||
ایتالیایی | utilizzo | ||
مرتبط | مصرف، کاربرد، فایده، خاصیت، بهره برداری، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری، درخواست، درخواست نامه، ضمیمه، منفعت، مزایا، مزیت، مصلحت، ارزش، کمک، اکتساب، مالکیت، فراگیری، حصول، بهره بردار، وظیفه خور، افزایش، نفع | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "استفاده" در زبان فارسی به معنای به کارگیری یا مصرف چیزی است و دارای قواعد نوشتاری و نگارشی خاصی میباشد. در زیر به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم:
با توجه به این نکات، میتوانید به شکل مناسب و صحیح "استفاده" را در نوشتار و گفتار خود به کار ببرید. | ||
واژه | استفاده | ||
معادل ابجد | 551 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'estefāde | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: استفادَة] ‹استفادت› | ||
مختصات | (اِ تِ دِ) [ ع . استفادة ] (مص م .) | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی استفاده | ||
پخش صوت |
بکارگیری - بهرمندی - بهره - بهره برداری - سود بردن - سود کاربری - کاربرد - کاربری کلمه "استفاده" در زبان فارسی به معنای به کارگیری یا مصرف چیزی است و دارای قواعد نوشتاری و نگارشی خاصی میباشد. در زیر به برخی از نکات مربوط به استفاده و نگارش این کلمه اشاره میکنم: نحوهی نوشتن: کلمه "استفاده" باید به صورت صحیح و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. مفاهیم و معانی: "استفاده" میتواند در زمینههای مختلف به کار رود، مانند استفاده از امکانات، استفاده از منابع، و غیره. در متون مختلف قید معنایی مناسب و مرتبط باید در نظر گرفته شود. عوامل جملاتی: جملهسازی: در جملات مختلف، میتوان از "استفاده" برای توصیف عمل یا فرایند به کار برد. مثلاً: با توجه به این نکات، میتوانید به شکل مناسب و صحیح "استفاده" را در نوشتار و گفتار خود به کار ببرید.
1- استعمال، كاربرد
2- بهرهجويي، بهرهگيري، بهرهوري، تمتع، سود، فايدهستاني
زيان، ضرر
use, usage, utilization, application, benefit, avail, acquisition, beneficiary, gain
استخدم، استعمل، عامل، إستفاد من إستعمال، دمن الخمر، استعمال، فائدة، نفع، منفعة، عرف، ضرورة، ميل، ولوع، يستخدم
kullanmak
utiliser
verwenden
usar
utilizzo
مصرف، کاربرد، فایده، خاصیت، بهره برداری، بکارگیری، بکارگرفتگی، بکار بری، درخواست، درخواست نامه، ضمیمه، منفعت، مزایا، مزیت، مصلحت، ارزش، کمک، اکتساب، مالکیت، فراگیری، حصول، بهره بردار، وظیفه خور، افزایش، نفع