تخمین زدن
license
98
1667
100
معنی کلمه تخمین زدن
معنی واژه تخمین زدن
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | estimate, appraise, compute, guesstimate, account, foreshow, guess | ||
عربی | تقدير، تقييم، تخمين، تثمين، قدر، حزر، ثمن، قوم، خمن، استنتج | ||
مرتبط | سنجیدن، بر اورد کردن، دید زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن، محاسبه کردن، حساب کردن، حدس زدن، شمردن، محاسبه نمودن، حساب پس دادن، دانستن، از پیش نشان دادن، پیش بینی کردن، فرض کردن، خیال کردن | ||
واژه | تخمین زدن | ||
معادل ابجد | 1161 | ||
تعداد حروف | 8 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تخمین زدن | ||
پخش صوت |
انگاردن - برآورد کردن
estimate, appraise, compute, guesstimate, account, foreshow, guess
تقدير، تقييم، تخمين، تثمين، قدر، حزر، ثمن، قوم، خمن، استنتج
سنجیدن، بر اورد کردن، دید زدن، ارزیابی کردن، تقویم کردن، محاسبه کردن، حساب کردن، حدس زدن، شمردن، محاسبه نمودن، حساب پس دادن، دانستن، از پیش نشان دادن، پیش بینی کردن، فرض کردن، خیال کردن