لام تا کام
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
مجله موفقیت عرشیانی ها رو بخون و نظربده تا تو هم برنده بشی
لینک ثبت نام
license
98
1667
100
معنی کلمه ضبط معنی واژه ضبط اطلاعات بیشتر واژه
مترادف
1- تصرف، توقيف
2- آرشيو، بايگاني
3- ثبت، درج، مندرج
4- حبس
5- حفظ، نگهداري
انگلیسی
recording, record, confiscation, file, storage, sequestration, requisition, managing
عربی
تسجيل
ترکی
kayıt
فرانسوی
enregistrement
آلمانی
aufzeichnung
اسپانیایی
grabación
ایتالیایی
registrazione
مرتبط
نگارش، صفحه گرامافون، رکورد، سابقه، پیشینه، مدرک، مصادره، غصب، مصادره یا ضبط، پرونده، سوهان، صورت، صف، خط، ذخیره سازی، انبارش، انباره، مخزن، انبار کالا، تجزیه، توقیف، توقیف غیر قانونی، تفرقه، درخواست، تقاضا، چیز مورد تقاضا، باز گرفتن
تشریح نگارشی
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "ضبط" در زبان فارسی معانی و کاربردهای متعددی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نگارشهای مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
معنی و کاربرد :
"ضبط" به معنای ثبت کردن صدا یا تصویر است. به عنوان مثال: ضبط صدا، ضبط ویدئو.
همچنین "ضبط" میتواند به معنای نگهداری یا حفظ کردن اطلاعات نیز به کار رود.
نوشتار :
کلمه "ضبط" با حروف فارسی و به صورت "ضبط" نوشته میشود. توجه داشته باشید که هیچگونه تغییر در املای آن لازم نیست.
نقش دستوری :
"ضبط" میتواند به عنوان اسم به کار رود.
به عنوان مثال: "ضبط صدا" (اسم مرکب) و یا "ضبط اطلاعات" (اسم و مضافإلیه).
نکات نگارشی :
در جملات، کلمه "ضبط" بسته به موقعیتش میتواند با حرف جر یا با صفات و قیدها همراه شود.
به عنوان مثال: "میخواهم این برنامه را ضبط کنم".
صرف و نحوه استفاده :
شکل فعل "ضبط کردن" نیز رایج است و میتوان از آن در جملات استفاده کرد: "او صدای سخنرانی را ضبط کرد".
نکتههای خاص :
هنگام استفاده از "ضبط" در متنها، مطمئن شوید که مفهوم مورد نظر بهدرستی منتقل شود و از افعال و واژههای مرتبط استفاده کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "ضبط" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
واژه
ضبط
معادل ابجد
811
تعداد حروف
3
تلفظ
zabt
نقش دستوری
اسم
ترکیب
(اسم مصدر) [عربی]
مختصات
(ضَ) [ ع . ]
آواشناسی
zabt
الگوی تکیه
S
شمارگان هجا
1
منبع
فرهنگ واژههای سره
نمایش تصویر
معنی ضبط پخش صوت
فرهنگ واژههای سره معنی از آن خود - گرفتن - آوا گیری - سدا برداری - بایگانیمترادف 1- تصرف، توقيف
2- آرشيو، بايگاني
3- ثبت، درج، مندرج
4- حبس
5- حفظ، نگهداريانگلیسی recording, record, confiscation, file, storage, sequestration, requisition, managingعربی تسجيلترکی kayıtفرانسوی enregistrementآلمانی aufzeichnungاسپانیایی grabaciónایتالیایی registrazioneمرتبط نگارش، صفحه گرامافون، رکورد، سابقه، پیشینه، مدرک، مصادره، غصب، مصادره یا ضبط، پرونده، سوهان، صورت، صف، خط، ذخیره سازی، انبارش، انباره، مخزن، انبار کالا، تجزیه، توقیف، توقیف غیر قانونی، تفرقه، درخواست، تقاضا، چیز مورد تقاضا، باز گرفتنتشریح نگارش (هوش مصنوعی)کلمه "ضبط" در زبان فارسی معانی و کاربردهای متعددی دارد. در زیر به برخی از قواعد و نگارشهای مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
معنی و کاربرد :
"ضبط" به معنای ثبت کردن صدا یا تصویر است. به عنوان مثال: ضبط صدا، ضبط ویدئو.
همچنین "ضبط" میتواند به معنای نگهداری یا حفظ کردن اطلاعات نیز به کار رود.
نوشتار :
کلمه "ضبط" با حروف فارسی و به صورت "ضبط" نوشته میشود. توجه داشته باشید که هیچگونه تغییر در املای آن لازم نیست.
نقش دستوری :
"ضبط" میتواند به عنوان اسم به کار رود.
به عنوان مثال: "ضبط صدا" (اسم مرکب) و یا "ضبط اطلاعات" (اسم و مضافإلیه).
نکات نگارشی :
در جملات، کلمه "ضبط" بسته به موقعیتش میتواند با حرف جر یا با صفات و قیدها همراه شود.
به عنوان مثال: "میخواهم این برنامه را ضبط کنم".
صرف و نحوه استفاده :
شکل فعل "ضبط کردن" نیز رایج است و میتوان از آن در جملات استفاده کرد: "او صدای سخنرانی را ضبط کرد".
نکتههای خاص :
هنگام استفاده از "ضبط" در متنها، مطمئن شوید که مفهوم مورد نظر بهدرستی منتقل شود و از افعال و واژههای مرتبط استفاده کنید.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "ضبط" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
سیاوش بر انگیخت اسپ نبرد چو گوى اندر آمد بپیشش بگرد
جعبه لام تا کام لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر
تبلیغات توضیحی
عرشیان از کجا شروع کنم ؟ تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر
تبلیغات تصویری