جهت
licenseمعنی کلمه جهت
معنی واژه جهت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- جانب، سمت، سو، طرف، كرانه 2- بابت، جنبه، حيث 3- انگيزه، دليل، سبب، علت | ||
انگلیسی | direction, orientation, sense, aim, sake, point, bearing, set, course, vector, cause, trepan, vectorial | ||
عربی | اتجاه، توجيه، إخراج، إشراف، إدارة، جهة، قيادة، إرشاد، أمر، نزعة، تعليم، فن قيادة الأوركسترا، وجهة الرسالة | ||
ترکی | yön | ||
فرانسوی | direction | ||
آلمانی | richtung | ||
اسپانیایی | dirección | ||
ایتالیایی | direzione | ||
مرتبط | مسیر، هدایت، دستور، گرایش، جهت یابی، توجه بسوی خاور، اشناسازی، اشنایی، حس، احساس، مفهوم، معنی، شعور، هدف، منظور، مقصود، مراد، مرام، دلیل، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، وضع، مجموعه، دستگاه، دسته، دست، یک دست، دوره، جریان، روش، اصول، بردار، حامل، خط سیر، خصیصه نما، موجب، جنبش، چرخش، انحراف، شعاع حامل | ||
واژه | جهت | ||
معادل ابجد | 408 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | ja(e)hat | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: جَهة و جِهة، جمع: جهات] | ||
مختصات | (جِ هَ) [ ع . جهة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | jahat | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی جهت | ||
پخش صوت |
سوی - برای - به سوی - ازاین روی - بدین رو - راستا - روی
1- جانب، سمت، سو، طرف، كرانه
2- بابت، جنبه، حيث
3- انگيزه، دليل، سبب، علت
direction, orientation, sense, aim, sake, point, bearing, set, course, vector, cause, trepan, vectorial
اتجاه، توجيه، إخراج، إشراف، إدارة، جهة، قيادة، إرشاد، أمر، نزعة، تعليم، فن قيادة الأوركسترا، وجهة الرسالة
yön
direction
richtung
dirección
direzione
مسیر، هدایت، دستور، گرایش، جهت یابی، توجه بسوی خاور، اشناسازی، اشنایی، حس، احساس، مفهوم، معنی، شعور، هدف، منظور، مقصود، مراد، مرام، دلیل، نقطه، نکته، مرحله، درجه، موضوع، یاتاقان، بردباری، سلوک، طاقت، وضع، مجموعه، دستگاه، دسته، دست، یک دست، دوره، جریان، روش، اصول، بردار، حامل، خط سیر، خصیصه نما، موجب، جنبش، چرخش، انحراف، شعاع حامل