مرموز
license
98
1667
100
معنی کلمه مرموز
معنی واژه مرموز
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- اسرارآميز، رازآلود، رازناك، رمزآلود، رمزي 2- ابهام آميز، مبهم، معمايي 3- مشكوك 4- تودار، موذي 5- مار زير كاه | ||
انگلیسی | mysterious, cryptic, enigmatic, secretive, inscrutable, weird, occult, mystic, hinted, recondite, unaccountable, Orphic, unco | ||
عربی | غامض، خفي، سري، مبهم | ||
ترکی | gizemli | ||
فرانسوی | mystérieux | ||
آلمانی | geheimnisvoll | ||
اسپانیایی | misterioso | ||
ایتالیایی | misterioso | ||
مرتبط | سری، اسرار امیز، رمزی، پنهان، معمایی، پنهان کار، ترشحی، تراوشی، نفوذ ناپذیر، غریب، خارق العاده، عقبایی، غیبی، نهانی، عرفانی، متصوف، پیچیده، پوشیده، نهان، غیر قابل توصیف، عاري از حس مسئوليت، توضیح ناپذیر، غير مسئول، دلکش، دلنواز، بسیار، جالب توجه، عجیب، غیر عادی | ||
واژه | مرموز | ||
معادل ابجد | 293 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | marmuz | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی] | ||
مختصات | (مَ) [ ع . ] (اِمف .) | ||
آواشناسی | marmuz | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی مرموز | ||
پخش صوت |
رازدار - تودار - پوشیده
1- اسرارآميز، رازآلود، رازناك، رمزآلود، رمزي
2- ابهام آميز، مبهم، معمايي
3- مشكوك
4- تودار، موذي
5- مار زير كاه
mysterious, cryptic, enigmatic, secretive, inscrutable, weird, occult, mystic, hinted, recondite, unaccountable, Orphic, unco
غامض، خفي، سري، مبهم
gizemli
mystérieux
geheimnisvoll
misterioso
misterioso
سری، اسرار امیز، رمزی، پنهان، معمایی، پنهان کار، ترشحی، تراوشی، نفوذ ناپذیر، غریب، خارق العاده، عقبایی، غیبی، نهانی، عرفانی، متصوف، پیچیده، پوشیده، نهان، غیر قابل توصیف، عاري از حس مسئوليت، توضیح ناپذیر، غير مسئول، دلکش، دلنواز، بسیار، جالب توجه، عجیب، غیر عادی