توضیح

معنی کلمه توضیح

معنی واژه توضیح

معنیبازگویی - بازنمود - روشن سازی - روشنگری - فرانمود - فرانمون
مترادف1- ايضاح، بسط، تاويل، تبيين، تشريح، تعريف، تفسير، تفصيل، توجيه، توصيف، روشنگري، روشنسازي، شرح 2- شرح دادن، بيان كردن، واضح ساختن
انگلیسیexplanation, comment, statement, elucidation, gloss, paraphrase, superscription, treatise
عربیشرح، تفسير، توضيح، تعليل، نقاش
ترکیaçıklama
فرانسویexplication
آلمانیerläuterung
اسپانیاییexplicación
ایتالیاییspiegazione
مرتبطتوجیه، تفسیر، بیان، تعریف، تعبیر، بیانیه، اعلامیه، گفته، اظهار، روشنسازی، تاویل، حاشیه، نرمی، نقل قول، ترجمه ازاد، نقل بیان، عنوان، عنوان نوشته روی چیزی، سرنامه، عنوان روی پاکت، ادرس، رساله، مقاله، دانش نویسه

نگر تا پسند آید اندر خرد  كجا راى را شاه فرمان برد