اقدام
licenseمعنی کلمه اقدام
معنی واژه اقدام
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | رفتار، عمل، مبادرت | ||
انگلیسی | action, measure, move, proceeding, ploy, beginning, emprise | ||
عربی | عمل، تصرف، نشاط، تأثير، سلوك، مبادرة، الأداء، معركة، احداث الرواية، نائب، دعوى قضائية ب، تشكل الأثر الأدبي، فعل | ||
ترکی | aksiyon | ||
فرانسوی | action | ||
آلمانی | aktion | ||
اسپانیایی | acción | ||
ایتالیایی | azione | ||
مرتبط | کنش، بازی، حرکت، اندازه، مقیاس، میزان، مقدار، پیمانه، نقل مکان، جنبش، تکان، تغییر مکان، پیشرفت، روند، جریان عمل، تمجید، امر، کار، وجد، شروع، ابتدا، اغاز، سر، خاستگاه، عمل متهورانه و ابتکاری | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "اقدام" در زبان فارسی به معنای عمل یا اقدام به کاری است و در متون مختلف به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "اقدام" به شکلی صحیح و موثر در متون فارسی استفاده کرد. | ||
واژه | اقدام | ||
معادل ابجد | 146 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | 'aqdām | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی، جمعِ قدم] [قدیمی] | ||
مختصات | ( اِ ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'eqdAm | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی اقدام | ||
پخش صوت |
دست بکار شدن - انجام دادن - دست زدن - کار کلمه "اقدام" در زبان فارسی به معنای عمل یا اقدام به کاری است و در متون مختلف به کار میرود. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: نوع و جایگاه کلمه: "اقدام" نام noun (اسم) است و میتواند به عنوان فاعل یا مفعول در جمله به کار رود. مثلاً: ترکیب با دیگر کلمات: کلمه "اقدام" معمولاً با صفات و قیدهای مختلف ترکیب میشود. به عنوان مثال: قیدها و صفتها: برای توصیف اقدام میتوان از قیدها و صفات استفاده کرد. به عنوان مثال: استفاده در جملات پرسشی: میتوان کلمه "اقدام" را در جملات پرسشی نیز به کار برد: نکات نگارشی: در نوشتن متن، باید به صحت املایی کلمه "اقدام" توجه داشت و همچنین از استفاده نادرست آن در جملات خودداری کرد. با رعایت این نکات، میتوان از کلمه "اقدام" به شکلی صحیح و موثر در متون فارسی استفاده کرد.
رفتار، عمل، مبادرت
action, measure, move, proceeding, ploy, beginning, emprise
عمل، تصرف، نشاط، تأثير، سلوك، مبادرة، الأداء، معركة، احداث الرواية، نائب، دعوى قضائية ب، تشكل الأثر الأدبي، فعل
aksiyon
action
aktion
acción
azione
کنش، بازی، حرکت، اندازه، مقیاس، میزان، مقدار، پیمانه، نقل مکان، جنبش، تکان، تغییر مکان، پیشرفت، روند، جریان عمل، تمجید، امر، کار، وجد، شروع، ابتدا، اغاز، سر، خاستگاه، عمل متهورانه و ابتکاری