امتیاز
licenseمعنی کلمه امتیاز
معنی واژه امتیاز
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- تشخيص، تمييز، فرق 2- برتري، تفوق، مزيت 3- آوانس 4- نمره 5- پروانه، جواز | ||
انگلیسی | score, concession, privilege, distinction, franchising, grant, prerogative, plus, charter, prominence, enfranchisement, fee, pas, precedence, precedency, rating | ||
عربی | نتيجة، مجموع النقاط، علامة، مجموع، خدش، دين، تحزيز، شج حجري، شج، سبب، دافع، مجموع النقاط المحرزة، سجل هدفا، سجل، سجل النقاط، حسب، شرط، ألف، شطب | ||
ترکی | gol | ||
فرانسوی | score | ||
آلمانی | punktzahl | ||
اسپانیایی | puntaje | ||
ایتالیایی | punto | ||
مرتبط | نمره، نمره امتحان، چوب خط، حساب، نشان، امتیاز انحصاری، اعطاء، مزیت، حق ویژه، رجحان، تشخیص، فرق، تمیز، برتری، عطا، کمک هزینه تحصیلی، اهداء، بخشش، اجازه واگذاری رسمی، امتیاز مخصوص، حق ارثی، بعلاوه، منشور، فرمان، خط، مزایا، اجازه نامه، برجستگی، علو، سده، پیش امدگی، پرداخت، دستمزد، شهریه، پول، اجرت، رقص، حق تقدم، گام رقص، اولویت، تقدم، پیشی، سبقت | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "امتیاز" در زبان فارسی به معنای ارزیابی، امتیازی که بر اساس معیارها داده میشود و یا حق خاصی است که به کسی تعلق میگیرد، به کار میرود. در اینجا تعدادی از نکات و قواعد مربوط به این کلمه و کاربرد آن در زبان فارسی را بررسی میکنیم:
با رعایت این نکات و قواعد میتوانیم به طور موثری از کلمه "امتیاز" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنیم. | ||
واژه | امتیاز | ||
معادل ابجد | 459 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | 'emtiyāz | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (اِ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | 'emtiyAz | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی امتیاز | ||
پخش صوت |
برتری - برجستگی - فرداد - شمار کلمه "امتیاز" در زبان فارسی به معنای ارزیابی، امتیازی که بر اساس معیارها داده میشود و یا حق خاصی است که به کسی تعلق میگیرد، به کار میرود. در اینجا تعدادی از نکات و قواعد مربوط به این کلمه و کاربرد آن در زبان فارسی را بررسی میکنیم: نحوه نوشتن: کلمه "امتیاز" به صورت صحیح با «الف» در اول و «ز» در انتها نوشته میشود. معنی و کاربرد: "امتیاز" میتواند در زمینههای مختلفی از جمله آموزشی، شغلی، رقابتی و... به کار برود. مثلاً: قوانین نگارشی: جمع و مفرد: با رعایت این نکات و قواعد میتوانیم به طور موثری از کلمه "امتیاز" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنیم.
1- تشخيص، تمييز، فرق
2- برتري، تفوق، مزيت
3- آوانس
4- نمره
5- پروانه، جواز
score, concession, privilege, distinction, franchising, grant, prerogative, plus, charter, prominence, enfranchisement, fee, pas, precedence, precedency, rating
نتيجة، مجموع النقاط، علامة، مجموع، خدش، دين، تحزيز، شج حجري، شج، سبب، دافع، مجموع النقاط المحرزة، سجل هدفا، سجل، سجل النقاط، حسب، شرط، ألف، شطب
gol
score
punktzahl
puntaje
punto
نمره، نمره امتحان، چوب خط، حساب، نشان، امتیاز انحصاری، اعطاء، مزیت، حق ویژه، رجحان، تشخیص، فرق، تمیز، برتری، عطا، کمک هزینه تحصیلی، اهداء، بخشش، اجازه واگذاری رسمی، امتیاز مخصوص، حق ارثی، بعلاوه، منشور، فرمان، خط، مزایا، اجازه نامه، برجستگی، علو، سده، پیش امدگی، پرداخت، دستمزد، شهریه، پول، اجرت، رقص، حق تقدم، گام رقص، اولویت، تقدم، پیشی، سبقت