مدد
licenseمعنی کلمه مدد
معنی واژه مدد
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | استعانت، استمداد، اعانت، حمايت، دستگيري، فريادرسي، كمك، مساعدت، مظاهرت، معاضدت، نصر، ياري، ياوري | ||
انگلیسی | assistance, back, aid | ||
عربی | مساعدة، عون، مناصرة، إسداء العون، عين | ||
ترکی | yardım | ||
فرانسوی | aide | ||
آلمانی | helfen | ||
اسپانیایی | ayuda | ||
ایتالیایی | aiuto | ||
مرتبط | کمک، معاونت، دستیاری، عقب، پشت، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مدد" در زبان فارسی به معنای کمک و یاری است و در متون ادبی و رسمی استفاده میشود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میشود:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مدد" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | مدد | ||
معادل ابجد | 48 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | madad | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی] | ||
مختصات | (مَ دَ) [ ع . ] (اِ مص .) | ||
آواشناسی | madad | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی مدد | ||
پخش صوت |
یاری - کمک - یاوری کلمه "مدد" در زبان فارسی به معنای کمک و یاری است و در متون ادبی و رسمی استفاده میشود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مرتبط با این کلمه اشاره میشود: نوشتار: کلمه "مدد" باید به صورت درست و بدون هیچگونه تغییر در املای آن نوشته شود. کاربرد: این کلمه معمولاً در جملات به عنوان مفعول یا جزء فعل استفاده میشود. مثلاً: "به مدد دوستانش موفق شد." جنسیت: در زبان فارسی، کلمه "مدد" به صورت مذکر و مونث به کار نمیرود و به عنوان یک اسم عام شناخته میشود. فعلهای مرتبط: کلماتی چون "مدد کردن"، "مدد طلبیدن" و "مددیار" به کار میروند و در جملات ممکن است ترکیبهای مختلفی بسازند. نکات نگارشی: در نوشتار رسمی، بهتر است از این کلمه در جاهایی استفاده شود که نیاز به بیان مفهوم کمک و یاری است و در متون غیررسمی ممکن است از کلمات سادهتری استفاده شود. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مدد" به درستی و به طور مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
استعانت، استمداد، اعانت، حمايت، دستگيري، فريادرسي، كمك، مساعدت، مظاهرت، معاضدت، نصر، ياري، ياوري
assistance, back, aid
مساعدة، عون، مناصرة، إسداء العون، عين
yardım
aide
helfen
ayuda
aiuto
کمک، معاونت، دستیاری، عقب، پشت، پشتی، تکیه گاه، پشتی کنندگان