پیش کسوت
licenseمعنی کلمه پیش کسوت
معنی واژه پیش کسوت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | protagonist, ringmaster, predictory | ||
عربی | بطل الرواية، نصير، زعيم قضية ما، محرك قضية ما، الممثل الأول في مسرحية | ||
مرتبط | بازیگر عمده، سر دسته، پیشقدم، رئيس سیرك، رئيس گود | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "پیشکسوت" در زبان فارسی به معنای فردی است که تجربه و سابقه بیشتری نسبت به دیگران در یک حوزه خاص دارد، معمولاً در زمینههای حرفهای یا فعالیتهای اجتماعی. در نگارش این کلمه، باید به نکات زیر توجه کرد:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "پیشکسوت" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید. | ||
واژه | پیش کسوت | ||
معادل ابجد | 798 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
مختصات | (کِ وَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی پیش کسوت | ||
پخش صوت |
پیشاپوش - پیشایل کلمه "پیشکسوت" در زبان فارسی به معنای فردی است که تجربه و سابقه بیشتری نسبت به دیگران در یک حوزه خاص دارد، معمولاً در زمینههای حرفهای یا فعالیتهای اجتماعی. در نگارش این کلمه، باید به نکات زیر توجه کرد: نوشتن با hyphen (خط تیره): کلمه "پیشکسوت" باید با خط تیره نوشته شود تا نشاندهنده ترکیب آن باشد. تطابق با قواعد زبان فارسی: این کلمه به صورت صفت و اسم قابل استفاده است و معمولاً به عنوان یک اسم برای اشاره به افراد با تجربه به کار میرود. استفاده در جملات: به عنوان مثال: جمع و مفرد: در صورتی که بخواهید جمع این کلمه را به کار ببرید، باید به "پیشکسوتان" (جمع مذکر) یا "پیشکسوتها" (جمع عمومی) توجه کنید. با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "پیشکسوت" به درستی و به طور مؤثر استفاده کنید.
protagonist, ringmaster, predictory
بطل الرواية، نصير، زعيم قضية ما، محرك قضية ما، الممثل الأول في مسرحية
بازیگر عمده، سر دسته، پیشقدم، رئيس سیرك، رئيس گود