مسخره
licenseمعنی کلمه مسخره
معنی واژه مسخره
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- استهزا، تمسخر، ريش خند، زمترا، سخريه، فسوس، لودگي، مزاح 2- خنده دار، شوخي، طنز 3- هجا، هجو، هزل 4- دلقك، شوخ، لوده، مزاح، مقلد 5- مضحكه، ملعبه | ||
انگلیسی | mockery, ridicule, scoff, zany, Aunt Sally, irony, jest, laughingstock, antic, clown, jeer, droll, flout, gibe, bob, buffoon, butt, mickey, patch, pickle herring, punchball, taunt, witticism, cut-up, merry-andrew, own-glass, staring-quarter, ridiculous | ||
عربی | سخرية، استهزاء، تهكم، زيف، هزأ ب، محاكاة ساخرة، تنكر، هزاء | ||
ترکی | saçma | ||
فرانسوی | ridicule | ||
آلمانی | lächerlich | ||
اسپانیایی | ridículo | ||
ایتالیایی | ridicolo | ||
مرتبط | استهزاء، زحمت بیهوده، سخره، ریشخند، طعنه، ادمابله، ادمانگل، وارونهگویی، پنهان سازی، شوخی، بذله گویی، لطیفه، مایه خنده، سخریه، وضع غریب و مضحک، توهین، شاقول، ضربت، فریب، سرزنش یا طعنه، دلقک، ته قنداق تفنگ، ته، بیخ، کپل، بشکه، وصله، تکه، قطعه زمین، مشمع روی زخم، مدت، لطیفهگویی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "مسخره" در زبان فارسی به معنای تمسخر کردن یا دست کم گرفتن کسی یا چیزی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "مسخره" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید. | ||
واژه | مسخره | ||
معادل ابجد | 905 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | masxare | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [عربی: مسخرَة] | ||
مختصات | (مَ خَ رِ) [ ع . مسخرة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | masxare | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی مسخره | ||
پخش صوت |
لوده - دلغک - شوخ - بذله گو کلمه "مسخره" در زبان فارسی به معنای تمسخر کردن یا دست کم گرفتن کسی یا چیزی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مربوط به این کلمه اشاره میکنم: نحوه نوشتن: کلمه "مسخره" به صورت "مسخره" و با هجاهای "مَس" - "خره" نوشته میشود. این کلمه از ریشه "سخره" گرفته شده است. نیمفاصله: در نگارش فارسی، زمانی که "مسخره" در کنار یک اسم دیگر قرار میگیرد (مثل: "مسخره کردن")، نیازی به نیمفاصله نیست، و به همین صورت نوشته میشود. ولی در ترکیباتی مانند "مسخرههای روز" نیمفاصله رعایت میشود. فعلنگاری: "مسخره کردن" به عنوان یک فعل در زبان فارسی به کار میرود. در اینجا "مسخره" به عنوان مصدر به کار میرود. قید و صفت: "مسخره" میتواند به عنوان صفت به کار رود، مثلاً در جمله: "این حرکت مسخره است." زبان محاوره: در زبان محاوره، ممکن است به صورت غیررسمی و به شیوهای دوستانه یا شوخی به کار برود، اما در زبان رسمی باید به دور از هرگونه توهین یا بیاحترامی استفاده شود. با توجه به این نکات، میتوانید از کلمه "مسخره" به درستی و به صورت مؤثر در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
1- استهزا، تمسخر، ريش خند، زمترا، سخريه، فسوس، لودگي، مزاح
2- خنده دار، شوخي، طنز
3- هجا، هجو، هزل
4- دلقك، شوخ، لوده، مزاح، مقلد
5- مضحكه، ملعبه
mockery, ridicule, scoff, zany, Aunt Sally, irony, jest, laughingstock, antic, clown, jeer, droll, flout, gibe, bob, buffoon, butt, mickey, patch, pickle herring, punchball, taunt, witticism, cut-up, merry-andrew, own-glass, staring-quarter, ridiculous
سخرية، استهزاء، تهكم، زيف، هزأ ب، محاكاة ساخرة، تنكر، هزاء
saçma
ridicule
lächerlich
ridículo
ridicolo
استهزاء، زحمت بیهوده، سخره، ریشخند، طعنه، ادمابله، ادمانگل، وارونهگویی، پنهان سازی، شوخی، بذله گویی، لطیفه، مایه خنده، سخریه، وضع غریب و مضحک، توهین، شاقول، ضربت، فریب، سرزنش یا طعنه، دلقک، ته قنداق تفنگ، ته، بیخ، کپل، بشکه، وصله، تکه، قطعه زمین، مشمع روی زخم، مدت، لطیفهگویی