تقاطع
license
98
1667
100
معنی کلمه تقاطع
معنی واژه تقاطع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برخورد، تلاقي 2- چهارراه 3- يكديگر را قطع كردن، برخورد كردن | ||
متضاد | تباعد | ||
انگلیسی | intersection, junction, meet, decussating | ||
عربی | تقاطع طرق، مفترق، نقطة التقاطع، ملتقى طرق، تداخل | ||
ترکی | kavşak | ||
فرانسوی | intersection | ||
آلمانی | Überschneidung | ||
اسپانیایی | intersección | ||
ایتالیایی | intersezione | ||
مرتبط | چهار راه، اتصال، نقطه اتصال، خط اتصال، برخوردگاه، ربط، جلسه، نشست، نشست گاه، اشتراک | ||
واژه | تقاطع | ||
معادل ابجد | 580 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taqāto' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (تَ طُ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | taqAto' | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تقاطع | ||
پخش صوت |
برخورد - برشگاه - چهار راه
1- برخورد، تلاقي
2- چهارراه
3- يكديگر را قطع كردن، برخورد كردن
تباعد
intersection, junction, meet, decussating
تقاطع طرق، مفترق، نقطة التقاطع، ملتقى طرق، تداخل
kavşak
intersection
Überschneidung
intersección
intersezione
چهار راه، اتصال، نقطه اتصال، خط اتصال، برخوردگاه، ربط، جلسه، نشست، نشست گاه، اشتراک