تقاطع
licenseمعنی کلمه تقاطع
معنی واژه تقاطع
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- برخورد، تلاقي 2- چهارراه 3- يكديگر را قطع كردن، برخورد كردن | ||
متضاد | تباعد | ||
انگلیسی | intersection, junction, meet, decussating | ||
عربی | تقاطع طرق، مفترق، نقطة التقاطع، ملتقى طرق، تداخل | ||
ترکی | kavşak | ||
فرانسوی | intersection | ||
آلمانی | Überschneidung | ||
اسپانیایی | intersección | ||
ایتالیایی | intersezione | ||
مرتبط | چهار راه، اتصال، نقطه اتصال، خط اتصال، برخوردگاه، ربط، جلسه، نشست، نشست گاه، اشتراک | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تقاطع" در زبان فارسی به معنای جایی است که دو یا چند مسیر یا خط در آن با هم تقاطع میکنند. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و فارسی موارد زیر را در نظر بگیرید:
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تقاطع" به درستی و به طور نگارشی صحیح استفاده کنید. | ||
واژه | تقاطع | ||
معادل ابجد | 580 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | taqāto' | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی] | ||
مختصات | (تَ طُ) [ ع . ] | ||
آواشناسی | taqAto' | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی تقاطع | ||
پخش صوت |
برخورد - برشگاه - چهار راه کلمه "تقاطع" در زبان فارسی به معنای جایی است که دو یا چند مسیر یا خط در آن با هم تقاطع میکنند. برای استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و فارسی موارد زیر را در نظر بگیرید: نوشتار صحیح: کلمه "تقاطع" همیشه باید به صورت صحیح و بدون اشتباه املایی نوشته شود. نقطهگذاری: اگر این کلمه در جملهای بکار رود، باید به اصول نقطهگذاری توجه شود. به عنوان مثال: استفاده در جملات: این کلمه را میتوان به صورتهای مختلف در جملات مورد استفاده قرار داد. مثلاً: موارد همنشینی: میتوان این کلمه را با سایر واژهها ترکیب کرد. مثلاً: با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "تقاطع" به درستی و به طور نگارشی صحیح استفاده کنید.
1- برخورد، تلاقي
2- چهارراه
3- يكديگر را قطع كردن، برخورد كردن
تباعد
intersection, junction, meet, decussating
تقاطع طرق، مفترق، نقطة التقاطع، ملتقى طرق، تداخل
kavşak
intersection
Überschneidung
intersección
intersezione
چهار راه، اتصال، نقطه اتصال، خط اتصال، برخوردگاه، ربط، جلسه، نشست، نشست گاه، اشتراک