ظرفیت
license
98
1667
100
معنی کلمه ظرفیت
معنی واژه ظرفیت
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گنجايش، وسع، وسعت 2- گيرش | ||
انگلیسی | capacity, valence, valency, volume, span, acumen, gumption | ||
مرتبط | گنجایش، استعداد، مقام، صلاحیت، ظرفیت شیمیایی، ارزش، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، حجم، جلد، کتاب، درجه صدا، مجلد، گستردگی، محدوده، پوشش، وجب، اندازه، فراست، تیز هوشی، بینایی، تیز فهمی، عقل سلیم، ابتکار، ظرافت | ||
واژه | ظرفیت | ||
معادل ابجد | 1590 | ||
تعداد حروف | 5 | ||
تلفظ | zarfiy[y]at | ||
ترکیب | (اسم مصدر) [مٲخوذ از عربی] | ||
مختصات | (ظَ یَّ) (مص جع .) | ||
منبع | فرهنگ واژههای سره | ||
نمایش تصویر | معنی ظرفیت | ||
پخش صوت |
گنجایش - خورند - گنجانه - گنجایی
1- گنجايش، وسع، وسعت
2- گيرش
capacity, valence, valency, volume, span, acumen, gumption
گنجایش، استعداد، مقام، صلاحیت، ظرفیت شیمیایی، ارزش، ارزایی، واحد ظرفیت، بنیان ترکیب اتمی، بنیان، حجم، جلد، کتاب، درجه صدا، مجلد، گستردگی، محدوده، پوشش، وجب، اندازه، فراست، تیز هوشی، بینایی، تیز فهمی، عقل سلیم، ابتکار، ظرافت